اسپری تمیزکننده
برای نابودی لکه ها و چربی های سمج! بوی بعضی هاش هم واقعاً انگیزه تمیزکاری می ده.
مثال: She sprayed the cleaner on the countertop and wiped it down.
مشتقات:
اسم: cleaning – تمیزکاری
اسم: spray – اسپری
برای نابودی لکه ها و چربی های سمج! بوی بعضی هاش هم واقعاً انگیزه تمیزکاری می ده.
مثال: She sprayed the cleaner on the countertop and wiped it down.
مشتقات:
اسم: cleaning – تمیزکاری
اسم: spray – اسپری