clayey

/ˈkleɪi//ˈkleɪɪ/

معنی: گلی
معانی دیگر: مانند خاک رس، رسی، رستی

جمله های نمونه

1. this clayey earth is not good for agriculture
این خاک رسی به درد کشاورزی نمی خورد.

2. The clayey soils of the region are difficult to work.
[ترجمه گوگل]خاک های رسی منطقه سخت کار می شود
[ترجمه ترگمان]کار کردن خاک ماسه سنگی منطقه دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Depending on the proportions, clayey loams and sandy loams can be identified.
[ترجمه گوگل]بسته به تناسب، می توان لوم های رسی و شنی را شناسایی کرد
[ترجمه ترگمان]بسته به the، loams clayey و loams شنی را می توان شناسایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The river Till was a wide, sluggish, clayey water.
[ترجمه گوگل]رودخانه تیل، آبی گسترده، کند و رسی بود
[ترجمه ترگمان]رودخانه تا آن زمان یک آب پهن و نرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The region mainly by clayey sand soil and sandy soil composition.
[ترجمه گوگل]این منطقه عمدتاً با خاک ماسه رسی و ترکیب خاک شنی است
[ترجمه ترگمان]این منطقه عمدتا توسط خاک ماسه ای ماسه دار و خاک ماسه ای رنگ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Clay slide is a mode of failure of clayey soil mass owing to itsinclined slip deformation.
[ترجمه گوگل]لغزش رسی یک حالت شکست توده خاک رسی به دلیل تغییر شکل لغزش مایل آن است
[ترجمه ترگمان]لغزش کلی یک حالت شکست جرم خاک رس با توجه به تغییر شکل لغزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This berm consisted of compacted clayey soils.
[ترجمه گوگل]این برم از خاکهای رسی فشرده تشکیل شده بود
[ترجمه ترگمان]این berm گرد و خاک و ین ستون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The expansive soils not only have generality of clayey soils, but also have its special characteristics.
[ترجمه گوگل]خاک های پهناور نه تنها دارای کلیت خاک های رسی هستند، بلکه دارای ویژگی های خاص خود هستند
[ترجمه ترگمان]خاک گسترده نه تنها دارای عمومیت خاک ها می باشد، بلکه دارای ویژگی های خاص خود نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The clayey soil was heavy and easily saturated.
[ترجمه گوگل]خاک رسی سنگین بود و به راحتی اشباع می شد
[ترجمه ترگمان]خاک رس سفت بود و به آسانی اشباع می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The contrast of his short-cropped white hair against his deep clayey tan was his only distinguishing feature.
[ترجمه گوگل]تضاد موهای کوتاه کوتاه سفیدش با برنزه رسی عمیقش تنها ویژگی متمایز او بود
[ترجمه ترگمان]کنتراست موی کوتاه و کوتاه شده اش در برابر قهوه ای خاکی عمیق، تنها ویژگی متمایز او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By comparision, the increasing modulus enhanced the residual strengths more significantly than the peak strengths of soil, and the stress-strain behaviors of clayey soil were improved remarkablely.
[ترجمه گوگل]با مقایسه، مدول افزایشی، مقاومت‌های باقیمانده را به طور قابل‌توجهی نسبت به اوج مقاومت خاک افزایش داد و رفتار تنش-کرنش خاک رسی به‌طور قابل‌توجهی بهبود یافت
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این مدل، ضریب افزایش قدرت باقی مانده را به طور قابل توجهی بالاتر از قدرت پیک خاک افزایش داد و رفتارهای فشار - کرنش خاک رس را بهبود بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ore-forming protolith of schist-quartzite type kyanite deposits is Al-rich clayey sandstone.
[ترجمه گوگل]سنگ معدن‌ساز نهشته‌های کیانیت شیست کوارتزیتی، ماسه‌سنگ رسی غنی از آل است
[ترجمه ترگمان]سنگ schist - quartzite از نوع schist - - quartzite ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The bedrock under the second channel sluice of Gezhouba Project is mainly composed of alternation of strata of clayey siltstone and sandstone.
[ترجمه گوگل]سنگ بستر زیر دریچه کانال دوم پروژه Gezhouba عمدتا از تناوب لایه های سیلت سنگ رسی و ماسه سنگ تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]سنگ بس تر تحت پوشش کانال دوم پروژه Gezhouba عمدتا متشکل از تناوب لایه های خاک رس و ماسه سنگ تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A reasonable method to modify the calculated settlement of soft clayey foundation in superload and vacuum preloading consolidation is analyzed and discussed in this paper.
[ترجمه گوگل]یک روش معقول برای اصلاح نشست محاسبه شده پی نرم رسی در تثبیت پیش بارگذاری ابربار و خلاء در این مقاله تحلیل و مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]یک روش منطقی برای اصلاح ساختار محاسبه شده برای ایجاد ماسه نرم ماسه نرم در superload و خلا preloading در این مقاله بررسی و مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گلی (صفت)
muddy, clayey, earthen, fictile, fenny, luteous, roseate, rose-colored, rose-coloured

تخصصی

[عمران و معماری] رسی
[زمین شناسی] رسی - فراوان در، ساخته شده از، تشخیص داده شده با یا شبیه به رس. آرژیلی. -
[خاک شناسی] رسی
[آب و خاک] رسی

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to clay, like clay

پیشنهاد کاربران

بپرس