clay

/ˈkleɪ//kleɪ/

معنی: خاک رس، گل، رس، سفال، خاک کوزه گری
معانی دیگر: گل آجر، سفالی، خاک معدنی، خاکه ی معدنی (که دارای ذرات فلز است)، (مجازی) بدن انسان، خاکستر (جسد خاکستر شده)، رسی، گلی، هنری کلی (دولتمرد و ناطق امریکایی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: clayey (adj.), clayish (adj.)
عبارات: feet of clay
(1) تعریف: earth that consists mainly of hydrated silicates of aluminum, and is used for making bricks, pottery, and tiles.

(2) تعریف: wet earth or ground; mud.

(3) تعریف: earth, symbolically regarded as the source material of the human body.

جمله های نمونه

1. clay is plastic
گل رس دیس پذیر است.

2. glazed clay vases
گلدان های سفالی و لعاب دار

3. a clay pot
دیگ سفالین،دیزی

4. heat causes clay to bind
حرارت موجب سخت شدن خاک کوزه گری می شود.

5. to impress clay with a die
گل را با قالب نقش دار کردن

6. to temper clay by moistening and kneading
گل رس را با نم زدن و مالیدن به عمل آوردن

7. feet of clay
نقطه ی ضعف (در شخصیت)،عیب،کاستی

8. inscriptions found on clay tablets
برنگاشته هایی که روی خشت حک شده است.

9. picking the hard clay
کندن خاک سفت (با کلنگ)

10. shaping bricks from clay
گل را به شکل خشت درآوردن،از گل خشت ساختن

11. to model in clay
با گچ نمونه سازی کردن

12. god breathed spirit into clay
خداوند در گل جان دمید.

13. he was kneading the clay into perfect smoothness
او گل (کوزه گری) را می سرشت و کاملا نرم می کرد.

14. (hafez) . . . . they kneaded man's clay into a cup
. . . . گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

15. a brick made of baked clay
آجری که از خاک رس پخته ساخته شده است

16. The child is playing with clay in the yard.
[ترجمه گوگل]کودک در حیاط با خاک رس بازی می کند
[ترجمه ترگمان]کودک با گل در حیاط بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He shaped a pot out of the clay.
[ترجمه گوگل]از گل گلدانی شکل داد
[ترجمه ترگمان]او یک کوزه گل را شکل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The sculptor figured the girl in clay.
[ترجمه گوگل]مجسمه ساز دختر را در خاک رس شکل داد
[ترجمه ترگمان]مجسمه ساز آن دختر را در خاک رس یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. A clay mould is used for casting bronze statues.
[ترجمه گوگل]برای ریخته گری مجسمه های برنزی از قالب سفالی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک خاک رس برای به دست آوردن مجسمه های برنزی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Clay overlies chalk in the southern mountains.
[ترجمه گوگل]خاک رس روی گچ در کوه های جنوبی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]گچ overlies در کوهستان های جنوبی به رنگ گچ درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Tandoori food is cooked in a clay oven.
[ترجمه گوگل]غذای تنوری در تنور سفالی پخته می شود
[ترجمه ترگمان]غذای tandoori در یک کوره خاک رس پخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاک رس (اسم)
argil, clay, bole, pug

گل (اسم)
mud, clay, lair, blossom, flower, silt, slob, slobber, slosh

رس (اسم)
clay

سفال (اسم)
shard, clay, earthenware, tile, terracotta

خاک کوزه گری (اسم)
clay, potter's clay

تخصصی

[خودرو] خاک فعال
[شیمی] خاک رس
[عمران و معماری] خاک رس - رس
[مهندسی گاز] خاک رس
[زمین شناسی] رس - ذرات دارای اندازه کمتر از 2 میکرون و دارای خاصیت کلوییدی -
در زمین شناسی : الف) قطعه یا ذره سنگ یا کانی یا ذرات تخریبی با ترکیب رسی (معمولاً یک ذره بلورین یک کانی رسی)، کوچکتر از یک دانه بسیار ریز سیلت و دارای قطر کمتر از شش هزارم میلی متر (6 میکرون یا 0.00016 اینچ یا 8 فی). این اندازه حدوداً حد بالایی اندازه ذره ای است که می تواند نشان دهنده خصوصیات کلوئیدی باشد. - ب) یک رسوب طبیعی با سنگ نرم ناپیوسته، خاکی و بشدت ریز دانه که عمدتاً از ذرات در اندازه رس یا ذرات کلوئیدی ساخته شده اند. این رس وقتی با آب مخلوط شود تشکیل یک توده موم سان و قابل قالب گیری را می دهد که شکل خود را بعد از خشک شدن حفظ می نماید و محکم و سخت می گردد. - ج) یک اصطلاح که معمولاً برای هر رسوب ریز دانه، چسبنده نرم بکار می رود. - در خاک شناسی : الف) اصطلاحی که در ایالات متحده آمریکا و توسط جامعه بین المللی علوم خاک برای یک ذره سنگ یا کانی در خاک استفاده می شود که دارای قطری کمتر از 2 میکرومتر باشد (2 میکرون). - ب) خاک رس - ج) کانی رسی.
در مهندسی : مواد خمیری یا موم سان که عمدتاً از ذراتی تشکیل شده اند که دارای قطری کمتر از 0.074 میلی متر می باشند. مقایسه شود با سیلت.
[نساجی] خاک رس
[خاک شناسی] رس
[پلیمر] خاک رس
[آب و خاک] رس

انگلیسی به انگلیسی

• family name; cassius clay (born 1942, known as muhammad ali ), american boxer
type of soil used to make pottery and bricks, soil which contains high percentage of silicates of aluminum
clay is a type of earth that is soft when it is wet and hard when it is baked dry. clay is used to make things such as pots.

پیشنهاد کاربران

در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کلkal� به معنی گلدان سفالی ( نخستین ماده در ساخت سفال خاک رس یا گلgelاست که در دمای بسیار بالا پخته میشود، هنر سفالگری در ایران باستان قدمتی دیرینه دارد ) یاگلدان گلی
...
[مشاهده متن کامل]
( خاک کوزه گری که ابتدا گل شود وسپس پخته ) است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . ) شده وبه صورت�کلیclay�درزبان انگلیسی به کار میرود. لازم به ذکر است که واژگان �کلkel�، �گلgel�، �خرهkharra:در لری مطلق گلgel را گویند� و�خولkhol:نام دیگرخاک یا گل در لری� همگی همریشه هستند. در اینجا حروف کاف، گاف، خ قابل تبدیل هستند وهمچنین حرف لام و حرف ر. در زبان ریشه دار وکهن لری وگویشهای آن واژه �کل� با فتحه، کسره، ضمه وهمچنین با دو یا سه تلفظ متفاوت، دارای20معنی مختلف است که ذکر آنها خارج از موضوع است.

در متن من به نظر به معنای "سفال" و چیزهای "سفالی" است.
امیدوارم برای شما هم مفید بوده باشه.
به جز معانی ذکر شده، به معنی روز یا مدت زمان هم معنی می ده.
مثلاً �a few clays� به معنی �چند روز� یا �یه مدت� هست
سفالی
clay ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: رُس
تعریف: [زمین‏شناسی] خاکی با درصد بالایی از ذرات ریز و کلوئیدی که با جذب آب چسبنده و پس از خشک شدن کلوخه‏ای می‏شود|||[کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] بخشی از ذرات معدنی خاک که دارای قطر کمتر از 0/002 میلی متر است
She carefully works the clay
clay: خاک رس
decay: فاسد شدن
خاک رس
clay pigeon
خودرو] خاک فعال
[شیمی] خاک رس
[عمران و معماری] خاک رس - رس
[مهندسی گاز] خاک رس
[زمین شناسی] رس - ذرات دارای اندازه کمتر از 2 میکرون و دارای خاصیت کلوییدی -
در زمین شناسی : الف ) قطعه یا ذره سنگ یا کانی یا ذرات تخریبی با ترکیب رسی ( معمولاً یک ذره بلورین یک کانی رسی ) ، کوچکتر از یک دانه بسیار ریز سیلت و دارای قطر کمتر از شش هزارم میلی متر ( 6 میکرون یا 0. 00016 اینچ یا 8 فی ) . این اندازه حدوداً حد بالایی اندازه ذره ای است که می تواند نشان دهنده خصوصیات کلوئیدی باشد. - ب ) یک رسوب طبیعی با سنگ نرم ناپیوسته، خاکی و بشدت ریز دانه که عمدتاً از ذرات در اندازه رس یا ذرات کلوئیدی ساخته شده اند. این رس وقتی با آب مخلوط شود تشکیل یک توده موم سان و قابل قالب گیری را می دهد که شکل خود را بعد از خشک شدن حفظ می نماید و محکم و سخت می گردد. - ج ) یک اصطلاح که معمولاً برای هر رسوب ریز دانه، چسبنده نرم بکار می رود. - در خاک شناسی : الف ) اصطلاحی که در ایالات متحده آمریکا و توسط جامعه بین المللی علوم خاک برای یک ذره سنگ یا کانی در خاک استفاده می شود که دارای قطری کمتر از 2 میکرومتر باشد ( 2 میکرون ) . - ب ) خاک رس - ج ) کانی رسی.
...
[مشاهده متن کامل]

در مهندسی : مواد خمیری یا موم سان که عمدتاً از ذراتی تشکیل شده اند که دارای قطری کمتر از 0. 074 میلی متر می باشند. مقایسه شود با سیلت.
[نساجی] خاک رس
[خاک شناسی] رس
[پلیمر] خاک رس
[آب و خاک] رس
Clay | with | flints
[زمین شناسی] رس با سنگ آتشزنه اصطلاحی که بطور غیرمشخص و نادقیق برای هر نهشته رس – فلینت که بر روی گچ واقع می شود، استفاده می گردد.
Clay Animation
[سینما] متحرک سازی موم
clay auger
[نفت] مته ی خاک رس
Clay ball | clayball | clayball . . .

به رنگ گل رس
علاوه بر معانی فوق ، می تواند مفهوم جسد و جنازه را هم برساند.
خمیر بازی هم معنی میده
"honor comes to bless the turf that wraps their clay"
معنی بقایای جسم رو هم می ده. ( خاک، جسم، جسم فانی )
خاک رس، گل رس
خمیر بازی
توضیح واژه clay:
a kind of heavy earth that becomes hard when it is dry.
مثال:
Clay pots
خاک رس

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس