claw

/ˈklɒ//klɔː/

معنی: پنجه، چنگال، چنگ، ناخن، سرپنجه جانوران، سر چنگ، چنگ زدن
معانی دیگر: ناخن تیز (پرندگان و برخی خزندگان و پستانداران)، سر پنجه، ناخنک، (برخی جانوران مثل گربه و پلنگ) ناخن و انگشتان، پنجول، هر چیز چنگال شکل، چنگک، قلابک، چنگوله، منقاشک، (با چنگال) کندن یا گرفتن یا دریدن یا خراشیدن، پنجول زدن، پشکلیدن، (برخی سخت پوستان مانند خرچنگ و عقرب) قلابه، انبرک، مقراضک، پنجه ای شکل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a slender, sharp, usu. curved nail on the foot of an animal.
مترادف: talon, unguis
مشابه: nail, pounce

(2) تعریف: a pincerlike appendage on a crustacean or insect.
مترادف: chela, pincers

- a crab's claw
[ترجمه پاداد] پنجه طلا برای یک شخص
|
[ترجمه گوگل] پنجه خرچنگ
[ترجمه ترگمان] یک چنگال خرچنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: any object that is similar to a claw in appearance or function.
مشابه: arm, hook, pincers, talon
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: claws, clawing, clawed
(1) تعریف: to scratch, tear, dig, or pull with or as if with claws.
مترادف: scratch
مشابه: dig, gouge, lacerate, rip, scrape, tear

- The cat clawed the boy's hand.
[ترجمه گوگل] گربه دست پسر را با پنجه گرفت
[ترجمه ترگمان] گربه دست پسر را چنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The woman clawed her attacker's face.
[ترجمه گوگل] زن صورت مهاجم خود را به پنجه کشید
[ترجمه ترگمان] زن صورت مهاجم را چنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to move along by use of claws or as if with claws.

- The burglar clawed his way over the steep roof.
[ترجمه گوگل] سارق از سقف شیب دار با پنجه عبور کرد
[ترجمه ترگمان] دزد به راه خود بر روی سقف شیب دار چنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You have to claw your way to the top in this industry.
[ترجمه گوگل] شما باید راه خود را به سمت اوج در این صنعت طی کنید
[ترجمه ترگمان] شما باید راه خود را به بالای این صنعت پنجه نرم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: clawless (adj.), clawer (n.)
• : تعریف: to scratch, tear, dig, or pull something with or as if with claws.
مترادف: scratch
مشابه: tear

- That cat might claw, so be careful.
[ترجمه گوگل] آن گربه ممکن است پنجه بزند، پس مراقب باشید
[ترجمه ترگمان] اون گربه ممکنه چنگال داشته باشه، پس مراقب باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. claw at (something)
با چنگال چیزی را گرفتن یا خراشیدن

2. claw back (money, etc. )
(انگلیس) به زور یا ترفند پس گرفتن

3. the claw of a hammer
قلابه (یا میخ کش) چکش

4. behold, when a cat is cornered / he will claw out the eyes of a tiger
نبینی که چون گربه عاجز شود / برآرد به چنگال چشم از پلنگ

5. indeed, when a cat is at bay, she will claw a tiger's eyes away
نبینی که چون گربه عاجز شود - بر آرد به چنگال چشم از پلنگ

6. The airline is beginning to claw back some of the business it lost after the bomb explosion.
[ترجمه گوگل]این شرکت هواپیمایی شروع به بازپس گیری بخشی از تجارتی که پس از انفجار بمب از دست داده بود، می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت هواپیمایی شروع به برگرداندن برخی از کارهایی کرده است که پس از انفجار بمب از دست رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They will eventually be able to claw back all or most of the debt.
[ترجمه گوگل]آنها در نهایت می توانند تمام یا بیشتر بدهی را پس بگیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها در نهایت قادر خواهند بود همه یا بیشتر بدهی را پس بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dogs continued to paw and claw frantically at the chain mesh.
[ترجمه گوگل]سگ ها همچنان دیوانه وار به پنجه و پنجه زدن روی توری زنجیره ای ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]سگ ها دیوانه وار پنجه نرم می کردند و به زنجیر زنجیر چنگ می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Chancellor will try to claw back £ 5 billion in next year's Budget.
[ترجمه گوگل]صدراعظم تلاش خواهد کرد تا 5 میلیارد پوند را در بودجه سال آینده پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]صدراعظم تلاش خواهد کرد که ۵ میلیارد پوند بودجه سال آینده را پس بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They're trying to claw back their share of the market.
[ترجمه گوگل]آنها در تلاش هستند تا سهم خود را از بازار پس بگیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی می کنند سهم خود را از بازار پس بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The company is trying to claw back its share of the market.
[ترجمه گوگل]این شرکت در تلاش است تا سهم خود از بازار را پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت در تلاش است تا سهم خود از بازار را برگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The company has managed to claw back its share of the market.
[ترجمه گوگل]این شرکت توانسته است سهم خود از بازار را پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت موفق شده است سهم خود از بازار را برگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Chancellor is expected to claw back £ 8 billion in the budget.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود صدراعظم 8 میلیارد پوند در بودجه پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که صدراعظم ۸ میلیارد پوند را در بودجه بازگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But extra tax revenue from working pensioners could claw back £130m.
[ترجمه گوگل]اما درآمد مالیاتی اضافی از بازنشستگان شاغل می تواند 130 میلیون پوند بازگردد
[ترجمه ترگمان]اما درآمد اضافی مالیاتی از بازنشستگان شاغل می تواند به ۱۳۰ میلیون پوند برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pack claw and body meat in alternate layers in small fire-proof pots.
[ترجمه گوگل]گوشت پنجه و بدن را در لایه های متناوب در گلدان های کوچک ضد حریق قرار دهید
[ترجمه ترگمان]با چنگال و گوشت بدن در لایه های دیگر در گلدان های کوچک آتش آتش قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. You have to really work and claw your way up there.
[ترجمه گوگل]شما باید واقعاً کار کنید و راه خود را تا آنجا بپیچید
[ترجمه ترگمان]تو باید خیلی کار کنی و راهت رو بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پنجه (اسم)
hand, paw, fork, fistula, claw, toe, pitchfork, talon, five fingers

چنگال (اسم)
paw, grain, fork, claw, clutch, prong, pitchfork, nail, talon, cleft, rake, nipper

چنگ (اسم)
paw, grapnel, gripe, harp, claw, clutch, grip, lyre, nail, grapple, pad, trombone

ناخن (اسم)
claw, nail, fingernail, talon, unguis

سرپنجه جانوران (اسم)
claw

سر چنگ (اسم)
claw

چنگ زدن (فعل)
grab, clapperclaw, grasp, catch, harp, claw, clutch

تخصصی

[سینما] چنگک
[زمین شناسی] ناخن. عضو نوک تیز مفصل آخر پنجه پاها.
[ریاضیات] زبانه، قلاب، چنگک

انگلیسی به انگلیسی

• talon, nail; pincers
tear with claws, tear with talons
the claws of a bird or animal are the thin, curved nails on its feet.
the claws of a lobster, crab, or scorpion are two pointed parts at the end of one of its legs, used for grasping things.
if an animal claws something, it scratches or damages it with its claws.
if you claw at something, you try get hold of it or move it with your nails or fingers.
if you claw back something which you have given away or which has been taken away from you, you make great efforts to get it back again.
in a sports contest or an election, if someone is losing and claws their way back, they begin to win or to improve their position.

پیشنهاد کاربران

1. پنجه کشیدن. پنجه زدن . پنجول کشیدن 2. چنگ کشیدن. چنگ زدن 3. چنگ انداختن به. گرفتن 4. ناخن کشیدن. با ناخن زخم کردن. خراشیدن // ( بصورت جمع ) 1. پنجه 2. چنگ. چنگال 3. قلاب. چنگک
مثال:
a bird's claw
...
[مشاهده متن کامل]

یک چنگال پرنده
a crab's claw
یک چنگک خرچنگ
her fingers clawed his shoulders
انگشتان زن شانه های مرد را خراشید { با ناخن زخم کرد. }

در حالت فعلی به معنای خدشه دار کردن هست.
Their behaviors claw our idea of citizenship.
درزبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�قلghal� به معنی سرپنجه، سرچنگ، چنگ، پنجه، چنگال حیوانات، باپنجه وچنگال گرفتن و. . . است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت �کلاclaw�
...
[مشاهده متن کامل]
در زبان انگلیسی علاوه بر معانی بالا میخ کش چکش، و بیل مکانیکی چنگال مانند و. . ( که تمام این معانی باهم مرتبط هستند ) به کار میرود. ( در اینجا تبدیل رایج قاف به کاف را داریم یعنی قلghal >کلا claw ) . کاربرد�قلghal� در لری: دوتایشو قل پنجه زویین یعنی دو تاشون روبروی هم ایستاده بودند وسرپنجه وسرچنگ زده بودن ( مثل رویارویی وسرپنجه زدن دو پهلوان ) .

claw 2 ( n ) =a long, sharp, curved part of the body of some types of shellfish, used for catching and holding things, e. g. the claws of a crab.
claw
claw 1 ( n ) ( klɔ ) =one of the sharp, curved nails on the end of an animal's or a bird's foot, e. g. The cat lashed out with its claws.
claw
کلمه ی claw میخ کش چکش هم معنی میده
claw
ابزار آلات مختلف به انگلیسی:
toolbox = جعبه ابزار
bolt = پیچ 🔩
screw = پیچ
❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود
...
[مشاهده متن کامل]

nut = مهره
nail = میخ
washer = واشر
screwdriver = پیچ گوشتی 🪛
Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو
flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو
bradawl = درفش
wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار
adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه
pipe wrench = آچار شلاقی
hammer = چکش 🔨
claw = میخ کشِ چکش
mallet = پتک
saw / handsaw = اره 🪚
chainsaw = اره برقی
circular saw = اره گرد، اره چرخی
hacksaw = اره آهن بُر
coping saw = اره مویی
two man saw = اره دو دست
ax / axe =تبر 🪓
wirecutter = سیم چین
pliers = انبردست
needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک
angle grinder = سنگ فرز
drill = درل
electric drill = دریل برقی
bit = مته
paint roller = غلطک رنگ زنی
utility knife = کاتر، تیغ موکت بری
file = سوهان
flashlight = چراغ قوه 🔦
plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی
trowel = بیلچه
shovel = بیل
spade = بیل
❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید
plane = رنده نجاری
spirit level = تراز، تراز سنج
vice ( British ) / vise ( American ) = گیره
❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید
tape measure = متر ( نواری )
rake = چنگک
wheelbarrow / barrow = فرغون

یه نوع ماشین شبیه بیل مکانیکی چه به جای بیلش چنگال مانند داره و در محل دفن زباله ازش استفاده میشه.
Paw
Claw ناخن حیوان یا همون چنگ همون که درد اوره خخخخخخخخ
paw کف دست انگشت و پنجه حیوان
سُم : hoof
پنجه: paw
چنگال حیوانات: claw
بنظرم پنجه نگیم بهتره
پنجه

سُم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس