اسم ( noun )مشتقات: claustrophobic (adj.), claustrophobe (n.)
• : تعریف: an abnormal fear of being in closed or confined places.
- His claustrophobia had become so severe that he could no longer travel on airplanes.
[ترجمه هوشمند صفری] ترس از فضای کوچک او لنقدر زیاد بود که نمی توانست با هواپیما پرواز کند
|
[ترجمه داورپناه] ترس او از فضاهای بسته آنقدر شدید شده بود که دیگر نمی توانست سوار هواپیما شود.
|
[ترجمه اسکندر حسین زاده] تنگنا هراسی او بقدری شدید بود که بهیچ وجه نمی توانست با هواپیما سفر کند.
|
[ترجمه گوگل] کلاستروفوبیا او آنقدر شدید شده بود که دیگر نمی توانست با هواپیما سفر کند [ترجمه ترگمان] claustrophobia انقدر شدید شده بود که دیگر نمی توانست به هواپیما سفر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He suffers from claustrophobia so he never travels on underground trains.
[ترجمه داورپناه] او که به ترس از فضاهای بسته مبتلاست ، هیچگاه سوارِ قطارهای زیرزمینی نمی شود.
|
[ترجمه گوگل]او از کلاستروفوبیا رنج می برد، بنابراین هرگز با قطارهای زیرزمینی سفر نمی کند [ترجمه ترگمان]اون از claustrophobia رنج می برد واسه همین هیچوقت به قطارهای زیرزمینی سفر نمی کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He experienced feelings of claustrophobia from being in a small place.
[ترجمه گوگل]او از حضور در یک مکان کوچک احساس کلاستروفوبیا را تجربه کرد [ترجمه ترگمان]او احساسات of را از بودن در یک مکان کوچک تجربه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She felt she had to escape from the claustrophobia of suburban family life.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که باید از تنگناهراسی زندگی خانوادگی حومه شهر فرار کند [ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که باید از the زندگی خانوادگی حومه شهر بگریزد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I hate lifts — they give me claustrophobia.
[ترجمه گوگل]من از آسانسور متنفرم - آنها به من کلاستروفوبیا می دهند [ترجمه ترگمان] من از lifts متنفرم اونا از claustrophobia give [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It was agoraphobia but felt like claustrophobia.
[ترجمه گوگل]این آگورافوبیا بود، اما شبیه کلاستروفوبیا بود [ترجمه ترگمان]بیرون از ترس بود، اما احساس claustrophobia کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Although she definitely did suffer from claustrophobia, Sylvia was by no means the worst case I have seen.
[ترجمه گوگل]اگرچه او قطعاً از کلاستروفوبیا رنج می برد، سیلویا به هیچ وجه بدترین موردی نبود که من دیده ام [ترجمه ترگمان]اگر چه او مطمئنا از claustrophobia رنج می برد، به هیچ وجه بدترین موردی نبود که من دیده بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The heat, the insects, and the debilitating claustrophobia of those few terrifying days often returned to haunt him.
[ترجمه گوگل]گرما، حشرات، و تنگناهراسی ناتوان کننده آن چند روز وحشتناک اغلب به او برمی گشت [ترجمه ترگمان]گرما، حشرات، و the debilitating آن چند روز وحشتناک اغلب به سراغش می آمدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She had never suffered from claustrophobia, but right now she could imagine just how its victims felt.
[ترجمه گوگل]او هرگز از کلاستروفوبیا رنج نبرده بود، اما در حال حاضر میتوانست تصور کند که قربانیان آن چه احساسی داشتند [ترجمه ترگمان]او هرگز از claustrophobia رنج نبرده بود، اما اکنون می توانست تصور کند که قربانی آن چه احساسی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To be here, to have this happening, the claustrophobia of their fatuous intrigues?
[ترجمه گوگل]اینجا بودن، برای این که این اتفاق بیفتد، کلاستروفوبیا دسیسه های فریبنده آنهاست؟ [ترجمه ترگمان]برای این که اینجا باشید، پیش از این که این اتفاق بیفتد، the of احمقانه آن ها؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I have to fight against a feeling of claustrophobia here.
[ترجمه گوگل]اینجا باید با احساس کلاستروفوبیا مبارزه کنم [ترجمه ترگمان]من باید با یک احساس از claustrophobia اینجا مبارزه کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I was getting claustrophobia at my office at home.
[ترجمه گوگل]در دفترم در خانه دچار کلاستروفوبیا شدم [ترجمه ترگمان] من از office تو خونه تنگ شده بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The claustrophobia expresses their sense of the children being too close.
[ترجمه گوگل]کلاستروفوبیا احساس آنها را از نزدیک بودن بیش از حد کودکان بیان می کند [ترجمه ترگمان]The بیانگر احساس خود از کودکان بسیار نزدیک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In the claustrophobia of her parents' house she had no stimulus for creativity.
[ترجمه گوگل]در کلاستروفوبیا خانه والدینش هیچ محرکی برای خلاقیت نداشت [ترجمه ترگمان]او در خانه پدر و مادرش هیچ انگیزه ای برای خلاقیت نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. People with claustrophobia have a horror of being trapped in the lift.
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به کلاستروفوبیا از گیر افتادن در آسانسور وحشت دارند [ترجمه ترگمان]مردم از claustrophobia وحشت دارند که در آسانسور گیر کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مرض ترس از فضای تنگ و محصور (اسم)
claustrophobia
انگلیسی به انگلیسی
• fear of enclosed spaces claustrophobia is a fear of small or enclosed places.
پیشنهاد کاربران
ترس از مکانها و فضاهای ی بسته و محصور مثال: His claustrophobia had become so severe that he could no longer travel on airplanes. ترس او از مکانهای بسته و محصور آنقدر جدی شده بود که او دیگر قادر به مسافرت با هواپیما نیود.
an extreme fear of being in an enclosed or crowded space ترس شدید از قرار گرفتن در یک فضای بسته یا شلوغ تنگناهراسی یا کلاستروفوبیا به ترس از گیر کردن در یک مکان تنگ و راه گریز نداشتن در محیط های بسته مانند دستشویی و یا آسانسور گفته می شود. ... [مشاهده متن کامل]
تنگناهراسی شدید اغلب به عنوان یک اختلال اضطراب دیده می شود و می تواند به وحشت زدگی بینجامد. هراس شدید و بیمارگونه از احساس تنگنا و نداشتن راه فرار که معمولاً در محیط های بسته و شرایط خاصی مثل حضور در بین جمعیت های شلوغ و فشرده یا گیر افتادن در آسانسور ایجاد می شود. He suffers from claustrophobia so he never travels on underground trains.
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : claustr/o/phobia ✅ تلفظ واژه: kla - strō - FŌ - bē - a ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: ترس ( از قرارگرفتن ) در محیط های بسته ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
noun An extreme fear of being in an enclosed or crowded space اسم/ تنگناهراسی یا کلاستروفوبیا ( به انگلیسی: Claustrophobia ) به ترس از گیر کردن در یک مکان تنگ و راه گریز نداشتن در محیط های بسته مانند دستشویی و یا آسانسور گفته می شود. ... [مشاهده متن کامل]
تنگناهراسی شدید اغلب به عنوان یک اختلال اضطراب دیده می شود و می تواند به وحشت زدگی بینجامد. بررسی ها نشان می دهد که ۵ تا ۷ درصد از مردم جهان دچار تنگناهراسی هستند ولی تنها درصد کمی از آن ها از درمان روانپزشکی برخوردار شده اند. He suffers from claustrophobia so he never travels on underground trains
claustrophobia ( روانشناسی ) واژه مصوب: تنگناهراسی تعریف: احساس ترس شدید و غیرموجه از قرار گرفتن در مکان های بسته، مانند آسانبر و صندوقخانه
The feeling of fear because of a small space that you can't . be in it for very hours or minutes احساس ترسی که بخاطر یک جای تنگ و کوچیکی هست
تنگنا هراسی
The fear of being in close to places ترس از در جای تنگ محصور شدن
Afraid of being in closed or confined space like elevators or traveling on the subway
تنگنا ترس the small stuffy room had begun to give him claustrophobia