clastic

/ˈklæstɪk//ˈklæstɪk/

معنی: جدا شونده، تقسیم شونده
معانی دیگر: (در مورد اندام های چوبی یا پلاستیکی که در آموزش کالبد شناسی به کار می برند) دارای اجزای از هم جدا شونده (برای نمایان ساختن درون اندام)، باز شو

جمله های نمونه

1. In the clastic reservoirs of west Sichuan Basin, sandstone and mudstone, tight sandstone and loose sandstone can be recognized by megascopic cuttings determination and drill time changes.
[ترجمه گوگل]در مخازن آواری حوضه سیچوان غربی، ماسه سنگ و گلسنگ، ماسه سنگ تنگ و ماسه سنگ سست را می توان با تعیین قلمه های مگاسکوپی و تغییرات زمان حفاری تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]در مخازن clastic غرب استان سیچوان، ماسه سنگ و mudstone، ماسه سنگ و ماسه سنگ loose را می توان با تعیین ستون های برش megascopic و تغییرات زمان دریل تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Aim To study the secondary porosity in the clastic rock storage of Ordos Basin.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تخلخل ثانویه در انبار سنگ آواری حوضه اردوس
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تخلخل ثانویه در انبار سنگ clastic حوضه Ordos
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The diagenetic stage and pore-evolution properties of clastic rock can be effectively determined according to the assemblage of authigenic clay mineral.
[ترجمه گوگل]مرحله دیاژنتیکی و خواص تکامل منافذ سنگ آواری را می توان به طور موثر با توجه به مجموعه کانی رسی زادآور تعیین کرد
[ترجمه ترگمان]مرحله diagenetic و ویژگی های سیر تکاملی سنگ clastic می تواند به طور موثر با توجه به تجمع مواد معدنی authigenic مشخص شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The diameter of sand, content of plastic clastic and development of coal measures play a role in decreasing pore and development of protogenic pore between grains during diagenetic compaction.
[ترجمه گوگل]قطر ماسه، محتوای آواری پلاستیکی و توسعه اقدامات زغال سنگ در کاهش منافذ و ایجاد منافذ پروتوژن بین دانه ها در طول تراکم دیاژنتیکی نقش دارند
[ترجمه ترگمان]قطر ماسه، محتوای of پلاستیکی و توسعه مقیاس های زغال سنگ نقش مهمی در کاهش منافذ و توسعه protogenic بین دانه ها طی فشرده سازی diagenetic ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The main sediments are made up of terrigenous clastic deposits. Other resedimented clastic constituents are: ooid, fossil clasts, plant clasts and glauconite, etc.
[ترجمه گوگل]رسوبات اصلی از رسوبات آواری خاک زا تشکیل شده است سایر ترکیبات آواری رسوب داده شده عبارتند از: اووئید، کلاست های فسیلی، کلاسه های گیاهی و گلوکونیت و غیره
[ترجمه ترگمان]رسوبات اصلی از رسوبات terrigenous clastic ساخته شده است سایر اجزای متشکله resedimented عبارتند از: ooid، clasts فسیلی، clasts گیاهی و glauconite و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As for large scale clastic rock, the combination of laser dry method and Laser wet method or the combination of sieve method and laser wet method were used to measure the granularity.
[ترجمه گوگل]در مورد سنگ آواری در مقیاس بزرگ، برای اندازه گیری دانه بندی از ترکیب روش خشک لیزری و روش مرطوب لیزری یا ترکیب روش غربال و روش مرطوب لیزری استفاده شد
[ترجمه ترگمان]در مقیاس بزرگ سنگ، ترکیبی از روش خشک لیزری و روش مرطوب لیزری و یا ترکیبی از روش الک و روش مرطوب لیزری برای اندازه گیری دانه بندی نیز مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The extremely poor mineralization occurred in the late clastic sedimentary stage, and corresponds to the sedimentation process of the terrigenous clastics.
[ترجمه گوگل]کانی سازی بسیار ضعیف در مرحله رسوبی اواخر آواری رخ داده است و مربوط به فرآیند رسوب آوارهای خاک زایی است
[ترجمه ترگمان]کانی سازی به شدت فقیر در مرحله sedimentary clastic رخ داده است و مربوط به فرآیند رسوب of terrigenous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The clastic rock shallow gas layer has the characters of lower deep and infirmness compaction, so that the compaction extent of mud and the pressure of pore volume and liquid are low.
[ترجمه گوگل]لایه گاز کم عمق سنگ آواری دارای ویژگی های تراکم عمیق و ناتوانی پایین تر است، به طوری که وسعت تراکم گل و فشار حجم منافذ و مایع کم است
[ترجمه ترگمان]لایه گاز کم عمق clastic دارای ویژگی های تراکم پایین و فشرده سازی infirmness است، به طوری که میزان فشردگی گل و حجم حفرات کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The substrate is mainly basalt and volcanic clastic rock, and then limestone and phosphorite in seamounts MA, MC, MD, ME, MF from Magellan seamounts.
[ترجمه گوگل]بستر عمدتاً بازالت و سنگ‌های آواری آتشفشانی و سپس سنگ آهک و فسفریت در کوه‌های دریایی MA، MC، MD، ME، MF از کوه‌های دریایی ماژلان است
[ترجمه ترگمان]این لایه عمدتا از سنگ بازالت و سنگ آتشفشانی بوده است و بعد از آن سنگ آهک و سنگ آهک در seamounts MA، MC، MD، نیروی مهدی از Magellan seamounts
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. During the quiet period of fault activities, the clastic rocks in fault belt sealed the petroleum, and the volcanic rocks is still the migration passage.
[ترجمه گوگل]در طول دوره آرام فعالیت های گسلی، سنگ های آواری در کمربند گسلی نفت را مهر و موم کردند و سنگ های آتشفشانی هنوز گذرگاه مهاجرت هستند
[ترجمه ترگمان]در طول مدت سکوت فعالیت های گسل، صخره های clastic در کمربند خطا، نفت را مسدود کرده و صخره های آتشفشانی نیز هنوز در حال عبور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Subaerial volcanic rocks mainly comprise lavas, clastic lava, pyroclastic rocks and sedimentary pyroclastic rocks.
[ترجمه گوگل]سنگ‌های آتشفشانی زیر هوایی عمدتاً شامل گدازه‌ها، گدازه‌های آواری، سنگ‌های آذرآواری و سنگ‌های آذرآواری رسوبی هستند
[ترجمه ترگمان]سنگ های آتشفشانی subaerial عمدتا شامل lavas، گدازه clastic، سنگ های pyroclastic و سنگ های رسوبی sedimentary هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Because clastic cushions are used in stretching based on multi-point die, the springback in this process is different from that in traditional solid die stretching process.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که از بالشتک های آواری در کشش مبتنی بر قالب چند نقطه ای استفاده می شود، برگشت فنری در این فرآیند با روش کشش قالب جامد سنتی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که cushions clastic در کشش بر مبنای مرگ multi مورد استفاده قرار می گیرند، springback در این فرآیند با فرآیند کشش جامد سنتی تفاوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The main types of clastic sandstones are feldspathic litharenite and lithic arkose in the Cretaceous of the Songliao basin.
[ترجمه گوگل]انواع اصلی ماسه سنگ های آواری لیتارنیت فلدسپاتیک و آرکوز سنگی در کرتاسه حوضه سونگلیائو هستند
[ترجمه ترگمان]انواع اصلی of sandstones عبارتند از: feldspathic litharenite و lithic arkose در the حوضچه آرام کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The heterogeneity of the permeability distribution in clastic rock reservoirs is the objective factor that directly affects the efficiency of petroleum production.
[ترجمه گوگل]ناهمگونی توزیع نفوذپذیری در مخازن سنگ آواری عامل عینی است که مستقیماً بر راندمان تولید نفت تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]ناهمگونی توزیع تراوایی در مخازن سنگ clastic عاملی عینی است که به طور مستقیم بر بهره وری تولید نفت تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There is a close relation between the terrigenous clastic rock and the plate tectonics.
[ترجمه گوگل]رابطه نزدیکی بین سنگ آواری خاک زا و تکتونیک صفحه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]رابطه نزدیکی بین صخره terrigenous و تکتونیک بشقابی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدا شونده (صفت)
clastic

تقسیم شونده (صفت)
clastic, fissiparous

تخصصی

[عمران و معماری] آواری
[معدن] آواری (سنگ شناسی)
[خاک شناسی] کلاستیک
[آب و خاک] کلاستیک

انگلیسی به انگلیسی

• separating into pieces, detachable (biology)

پیشنهاد کاربران

clastic ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: آواری
تعریف: 1. مربوط به سنگ یا رسوبی که بیشتر از قطعات شکستۀ سنگ یا کانی ها تشکیل و مسافتی را از منشأ خود دور شده باشد|||2. بافت چنین سنگی |||* مصوب فرهنگستان اول
تشکیل شده از ذرات از هم جدا شونده، دارای اجزای قابل تفکیک

بپرس