classified

/ˈklæsəˌfaɪd//ˈklæsɪfaɪd/

معنی: سری، مرتب، رده بندی شده
معانی دیگر: رده بندی شده، سری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: arranged or ordered in classes.
مشابه: assorted

(2) تعریف: of highly restricted availability.
مشابه: secret

- classified documents
[ترجمه Peter Strahm] اسناد محرمانه
|
[ترجمه گوگل] اسناد طبقه بندی شده
[ترجمه ترگمان] اسناد طبقه بندی شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of or relating to newspaper advertisements that are grouped together and in small print.

- the classified section of the paper
[ترجمه گوگل] بخش طبقه بندی شده مقاله
[ترجمه ترگمان] بخش طبقه بندی شده این مقاله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. classified information was leaked to the press
اطلاعات محرمانه به جراید درز کرد.

2. he classified the letters and put each group in a separate folder
او نامه ها را دسته بندی کرد و هر دسته را در یک پوشه ی سوا قرار داد.

3. highly classified documents
اسناد بسیار محرمانه

4. spiders are classified under arachnids
عنکبوت ها زیر برنام (تحت عنوان) تنندویان رده بندی می شوند.

5. they assorted and classified the fossils
آنها سنگواره ها را جور و طبقه بندی کردند.

6. The books in the library are classified by/according to subject.
[ترجمه گوگل]کتاب های موجود در کتابخانه بر اساس/بر اساس موضوع طبقه بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]کتاب ها در کتابخانه براساس موضوع دسته بندی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her latest film is classified/rated PG.
[ترجمه گوگل]آخرین فیلم او دارای طبقه بندی/رتبه PG است
[ترجمه ترگمان]آخرین فیلم او classified \/ rated است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These can be classified under five headings.
[ترجمه گوگل]اینها را می توان در پنج عنوان طبقه بندی کرد
[ترجمه ترگمان]این ها را می توان با ۵ عنوان طبقه بندی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Patients are classified into three categories.
[ترجمه گوگل]بیماران به سه دسته طبقه بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]بیماران به سه دسته تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The classified advertisements are on page 2
[ترجمه گوگل]آگهی های طبقه بندی شده در صفحه 2 آمده است
[ترجمه ترگمان]تبلیغات طبقه بندی شده در صفحه ۲ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Families are classified according to the father's occupation.
[ترجمه گوگل]خانواده ها بر اساس شغل پدر طبقه بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]خانواده ها براساس اشغال پدر طبقه بندی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thousands of classified documents have now been declassified.
[ترجمه گوگل]اکنون هزاران سند طبقه بندی شده از حالت طبقه بندی خارج شده اند
[ترجمه ترگمان]هزاران سند طبقه بندی شده در حال حاضر declassified بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This information has been classified top secret.
[ترجمه گوگل]این اطلاعات کاملا محرمانه طبقه بندی شده است
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات محرمانه طبقه بندی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سری (صفت)
back-door, cryptic, arcane, esoteric, classified, secretive, undercover, mysterious, occult, hush-hush

مرتب (صفت)
straight, trim, classified, put in order, arranged, ordered, regular, neat, tidy, orderly, methodic, shipshape, regulated, well-groomed

رده بندی شده (صفت)
classified

تخصصی

[عمران و معماری] دسته بندی شده - طبقه بندی شده
[برق و الکترونیک] طبقه بندی شده حاوی اطلاعاتی که افشای آنها ممنوع است .

انگلیسی به انگلیسی

• grouped, sorted, systematically arranged; secret, confidential
classified information or weapons are kept secret by a government and revealed only to a few people who have official permission.

پیشنهاد کاربران

طبقه بندی شده ( در مورد اطلاعات )
آگهی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : classify
✅️ اسم ( noun ) : classification
✅️ صفت ( adjective ) : classified / classifiable
✅️ قید ( adverb ) : _
در اصل می شه "طبقه بندی شده".
محرمانه غلطه، چون در اصل چند طبقه بندی داریم مانند: محرمانه، سری و فوق سری، و این شامل همه شون می شه
( در زیست شناسی ) نهفته
classified ( عمومی )
واژه مصوب: رده‏بندی‏شده
تعریف: آنچه در رده‏ها یا طبقه‏های مشخص دسته‏بندی شده باشد|||متـ . طبقه‏بندی‏شده
محرمانه
محرمانه، سری
1. Their revealing classified information to an uncleared person was a very black - and - white issue.
افشای اطلاعات طبقه بندی شده آنها برای یک شخص فاقد اعتبار یک مسئله بسیار سیاه و سفید بود.
2. The leak of secret or classified information is also troubling the Government.
...
[مشاهده متن کامل]

درز اطلاعات سری یا محرمانه نیز دولت را نگران کرده است.
3. I can't talk about it due to its highly classified nature.
به دلیل ماهیت بسیارسری اش نمی توانم در مورد آن صحبت کنم.
4. Justice gets about 50 such complaints from the CIA each year about leaks of classified information and few ever get beyond a preliminary investigation.
دادگستری سالانه حدود 50 شکایت از CIA در مورد نشت اطلاعات رده بندی شده دریافت می کند و تعداد کمی از آنها از تحقیقات مقدماتی فراتر می روند.
5. But one day, scanning the classified ads in The Minneapolis Tribune, she saw a job opportunity that appealed to her.
اما یک روز ، با مرور اجمالی تبلیغات دسته بندی شده در روزنامه مینیاپولیس ، او فرصتی شغلی را دید که مورد توجه او قرار گرفت.
6. Using this device he was able to store hundreds of thousands of classified documents in decrypted form.
وی با استفاده از این دستگاه توانست صدها هزار اسناد طبقه بندی شده را به صورت رمزگشایی شده ذخیره کند.
Classified ( adj ) = طبقه بندی شده، رده بندی شده، دسته بندی شده، سری، محرمانه
classified tax = مالیات طبقه بندی شده
classified ads = آگهی دسته بندی شده
classified data = داده های رده بندی شده
classified material = مطالب طبقه بندی شده
classified documents = اسناد طبقه بندی شده
classified advertising = آگهی تبلیغاتی دسته بندی شده
معانی دیگر >>>>> جور شده

طبقه بندی == Categorized
اعلامیه
ستون
سرّی، محرمانه
طبقه بندی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس