1. Classically, pregnant women start to 'nest' shortly before the baby is born.
[ترجمه گوگل]به طور کلاسیک، زنان باردار کمی قبل از تولد نوزاد شروع به "لانه سازی" می کنند
[ترجمه ترگمان]زنان باردار و باردار کمی قبل از اینکه نوزاد به دنیا بیاید شروع به آشیانه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زنان باردار و باردار کمی قبل از اینکه نوزاد به دنیا بیاید شروع به آشیانه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Peter is a classically trained pianist.
[ترجمه ..] پیتر یک پیانیست کلاسیک هست|
[ترجمه گوگل]پیتر یک پیانیست آموزش دیده کلاسیک است[ترجمه ترگمان]پیتر یک پیانیست سبک کلاسیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her features were classically beautiful, with perfectly structured high cheekbones.
[ترجمه گوگل]ویژگیهای او بهطور کلاسیک زیبا بود، با گونههای با ساختاری عالی
[ترجمه ترگمان]چهره اش زیبا و گونه هایی برجسته داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چهره اش زیبا و گونه هایی برجسته داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She is a classically trained dancer.
[ترجمه گوگل]او یک رقصنده آموزش دیده کلاسیک است
[ترجمه ترگمان] اون یه رقاص آموزش دیده ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون یه رقاص آموزش دیده ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Classically, infection appears in the lower jaw.
[ترجمه گوگل]به طور کلاسیک، عفونت در فک پایین ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]عفونت، عفونت از فک اسفل ظاهر میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عفونت، عفونت از فک اسفل ظاهر میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Abscesses form classically under the lower jaw but can occur in other sites.
[ترجمه گوگل]آبسه ها به طور کلاسیک در زیر فک پایین ایجاد می شوند اما می توانند در مکان های دیگر ایجاد شوند
[ترجمه ترگمان]abscesses به طور سنتی زیر فک پایینی شکل می گیرند اما می توانند در محل های دیگر رخ دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]abscesses به طور سنتی زیر فک پایینی شکل می گیرند اما می توانند در محل های دیگر رخ دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Religions classically struggle with this same divided consciousness about order and chaos, balance and exuberance, propriety and spontaneity.
[ترجمه گوگل]مذاهب به طور کلاسیک با همین آگاهی تقسیم شده در مورد نظم و هرج و مرج، تعادل و نشاط، شایستگی و خودانگیختگی مبارزه می کنند
[ترجمه ترگمان]مذاهب به طور سنتی با این آگاهی تقسیم شده بر نظم و هرج و مرج، تعادل و کثرت، آراستگی و spontaneity، کش مکش می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مذاهب به طور سنتی با این آگاهی تقسیم شده بر نظم و هرج و مرج، تعادل و کثرت، آراستگی و spontaneity، کش مکش می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Of these 10 patients, seven had no symptoms classically associated with tuberculous infection.
[ترجمه گوگل]از این 10 بیمار، هفت بیمار هیچ علامتی نداشتند که به طور کلاسیک مرتبط با عفونت سل باشد
[ترجمه ترگمان]از میان این ۱۰ بیمار، هفت نفر علایم به طور سنتی در ارتباط با بیماری سل نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از میان این ۱۰ بیمار، هفت نفر علایم به طور سنتی در ارتباط با بیماری سل نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Casual or classically smart, there are spots, stripes and bold blocks of vibrant colour so you really can suit yourself!
[ترجمه گوگل]گاه به گاه یا به طور کلاسیک هوشمند، نقاط، راه راه و بلوک های پررنگ از رنگ های پر جنب و جوش وجود دارد، بنابراین شما واقعا می توانید برای خودتان مناسب باشید!
[ترجمه ترگمان]Casual های اتفاقی و غیررسمی، لکه هایی وجود دارند، خطوط راه راه و رنگ های تند و پر جنب و جوش، بنابراین شما واقعا می توانید برای خودتان مناسب باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Casual های اتفاقی و غیررسمی، لکه هایی وجود دارند، خطوط راه راه و رنگ های تند و پر جنب و جوش، بنابراین شما واقعا می توانید برای خودتان مناسب باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The situation is similar with any other classically measurable property of a system, not just angular momentum.
[ترجمه گوگل]وضعیت مشابه با سایر ویژگی های کلاسیک قابل اندازه گیری یک سیستم است، نه فقط حرکت زاویه ای
[ترجمه ترگمان]این وضعیت مشابه با هر ویژگی کاملا متمایز دیگر یک سیستم است، نه فقط تکانه زاویه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این وضعیت مشابه با هر ویژگی کاملا متمایز دیگر یک سیستم است، نه فقط تکانه زاویه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Another classically disfigured landscape that can be rich in wildlife is the sewage farm.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از منظره های کلاسیک که می تواند غنی از حیات وحش باشد، مزرعه فاضلاب است
[ترجمه ترگمان]یک چشم انداز کاملا دگرگون شده دیگر که می تواند در حیات وحش غنی باشد، مزرعه فاضلاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک چشم انداز کاملا دگرگون شده دیگر که می تواند در حیات وحش غنی باشد، مزرعه فاضلاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Though perfectly and classically cooked, the one I sampled had the muddy, acrid flavor of farmed fish.
[ترجمه گوگل]اگرچه کاملاً و بهطور کلاسیک پخته شده بود، اما نمونهای که من نمونهبرداری کردم، طعم گل آلود و تند ماهیهای پرورشی داشت
[ترجمه ترگمان]هر چند که کاملا پخته شده و کاملا پخته شده، آن کسی که من نمونه برداری کردم، طعم زننده و زننده ماهی پرورشی را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر چند که کاملا پخته شده و کاملا پخته شده، آن کسی که من نمونه برداری کردم، طعم زننده و زننده ماهی پرورشی را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I like both classically smart and casual styles.
[ترجمه خرخون مدرسه] من از سبک کلاسیک و ساده خوشم می اد|
[ترجمه گوگل]من هم سبک کلاسیک هوشمند و هم سبک کژوال را دوست دارم[ترجمه ترگمان]من هم از هر دو نوع سبک و عادی خوشم میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Her face is classically beautiful.
[ترجمه گوگل]صورتش از نظر کلاسیک زیباست
[ترجمه ترگمان]صورت او کاملا زیباست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صورت او کاملا زیباست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The domination of the curriculum by subjects classically defined was, indeed, the most obvious feature of the grammar-school curriculum.
[ترجمه گوگل]در واقع، تسلط بر برنامه درسی توسط موضوعاتی که به طور کلاسیک تعریف شده بودند، بارزترین ویژگی برنامه درسی دستور زبان- مدرسه بود
[ترجمه ترگمان]تسلط برنامه درسی به وسیله افراد به طور کلاسیک مشخص شد، در واقع بارزترین ویژگی برنامه درسی مدارس راهنمایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تسلط برنامه درسی به وسیله افراد به طور کلاسیک مشخص شد، در واقع بارزترین ویژگی برنامه درسی مدارس راهنمایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید