classical conditioning

جمله های نمونه

1. Indeed, Pavlov believed that the study of classical conditioning was the only way to study the functions of the cerebral cortex.
[ترجمه گوگل]در واقع، پاولوف معتقد بود که مطالعه شرطی سازی کلاسیک تنها راه برای مطالعه عملکرد قشر مغز است
[ترجمه ترگمان]در واقع، پاول اوف بر این باور است که مطالعه شرطی سازی کلاسیک تنها راه مطالعه عملکرد قشر مخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Classical conditioning principles suggest, what is indeed the case, that the bird will come to peck at the lit key.
[ترجمه گوگل]اصول شرطی‌سازی کلاسیک نشان می‌دهد که واقعاً چنین است که پرنده می‌آید تا کلید روشن را نوک بزند
[ترجمه ترگمان]اصول مشروط کلاسیک نشان می دهند که در واقع چه چیزی است، که پرنده از کلید روشن به آن ضربه خواهد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the classical conditioning experiment, the two stimuli were presented simultaneously.
[ترجمه گوگل]در آزمایش شرطی سازی کلاسیک، این دو محرک به طور همزمان ارائه شدند
[ترجمه ترگمان]در آزمایش کلاسیک، دو محرک به طور همزمان ارایه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Experiments have demonstrated the ability to reproduce classical conditioning phenomena and robot control simulations.
[ترجمه گوگل]آزمایش‌ها توانایی بازتولید پدیده‌های شرطی‌سازی کلاسیک و شبیه‌سازی‌های کنترل ربات را نشان داده‌اند
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها توانایی تولید مجدد پدیده کلاسیک conditioning و شبیه سازی کنترل ربات را نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The assumptions about classical conditioning that are implied by this notion must be rather different from those embodied in the standard model.
[ترجمه گوگل]مفروضات مربوط به شرطی سازی کلاسیک که توسط این مفهوم بیان می شود باید نسبتاً متفاوت از فرضیات موجود در مدل استاندارد باشد
[ترجمه ترگمان]فرضیات مربوط به conditioning کلاسیک که به وسیله این مفهوم به کار گرفته می شوند باید متفاوت از آن هایی باشد که در مدل استاندارد گنجانده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So, classical conditioning is more than a laboratory phenomena.
[ترجمه گوگل]بنابراین، شرطی سازی کلاسیک چیزی بیش از یک پدیده آزمایشگاهی است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، conditioning کلاسیک بیشتر از یک پدیده آزمایشگاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Through the simple tools of classical conditioning then, the shoe becomes a conditioned stimulus giving rise to the conditioned response of sexual pleasure.
[ترجمه گوگل]از طریق ابزارهای ساده شرطی سازی کلاسیک، کفش به محرک شرطی تبدیل می شود که باعث ایجاد پاسخ شرطی لذت جنسی می شود
[ترجمه ترگمان]از طریق ابزارهای ساده of کلاسیک، کفش به یک محرک شرطی شده تبدیل می شود که به واکنش شرطی لذت جنسی منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Classical Conditioning Model with Spiking NeuronsA Classical Conditioning Model with Spiking Neurons ( CCM _ ( sn )) is proposed.
[ترجمه گوگل]مدل شرطی‌سازی کلاسیک با نورون‌های اسپکینگ یک مدل شرطی‌سازی کلاسیک با نورون‌های اسپکینگ (CCM _ (sn)) پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]مدل Conditioning کلاسیک با مدل Conditioning کلاسیک Spiking با نورون های Spiking (CCM)پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Classical conditioning occurs when two unassociated stimuli become associated through repetition.
[ترجمه گوگل]شرطی سازی کلاسیک زمانی اتفاق می افتد که دو محرک غیر مرتبط از طریق تکرار با هم مرتبط می شوند
[ترجمه ترگمان]conditioning کلاسیک زمانی اتفاق می افتد که دو محرک unassociated از طریق تکرار در ارتباط باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. More speculatively, classical conditioning has been argued to be implicated in the formation of sexual desire, including fetishes.
[ترجمه گوگل]به طور فرضی تر، شرطی سازی کلاسیک در شکل گیری میل جنسی، از جمله فتیش ها، دخیل است
[ترجمه ترگمان]تفکر بیش از اندازه، در شکل گیری تمایل جنسی، از جمله fetishes، مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's that what happens in classical conditioning is preparation.
[ترجمه گوگل]این است که آنچه در شرطی سازی کلاسیک اتفاق می افتد، آماده سازی است
[ترجمه ترگمان]این همان چیزی است که در شرایط کلاسیک رخ می دهد آماده سازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is very different from classical conditioning and one way to see how this is different is for classical conditioning you don't do anything.
[ترجمه گوگل]این با شرطی‌سازی کلاسیک بسیار متفاوت است و یکی از راه‌هایی که می‌توان فهمید این تفاوت چقدر است، این است که برای شرطی‌سازی کلاسیک هیچ کاری انجام نمی‌دهید
[ترجمه ترگمان]این بسیار متفاوت از سیستم کلاسیک است و یک راه برای دیدن این که این چقدر متفاوت است برای conditioning کلاسیک است که هیچ کاری انجام نمی دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The second sort of learning is known as classical conditioning.
[ترجمه گوگل]نوع دوم یادگیری به عنوان شرطی سازی کلاسیک شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]نوع دوم آموزش به عنوان conditioning کلاسیک شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So, what do we think about classical conditioning?
[ترجمه گوگل]بنابراین، ما در مورد شرطی سازی کلاسیک چه فکر می کنیم؟
[ترجمه ترگمان]خوب، ما در مورد شرطی سازی کلاسیک چه فکر می کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[روانپزشکی] شرطی شدن کلاسیک. این روش تجربی با نام ایوان پاولف دانشمند روسی مربوط است. رفلکس یک واکنش ذاتی خاص است که با وقوع یک محرک خاص ظاهر می گردد. این ها را محرک و واکنش غیر شرطی می نامند.

انگلیسی به انگلیسی

• teaching method based on the repeated pairing of separate stimuli in order to create an automatic response

پیشنهاد کاربران

classical conditioning ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: شرطی سازی کلاسیک
تعریف: نوعی الگوی یادگیری که در آن محرک خنثی یا شرطی را با محرکی غیرشرطی جفت می کنند و پاسخی شرطی را سبب می شوند|||متـ . شرطی سازی پاولفی Pavlovian conditioning 1||| شرطی سازی پاسخ respondent conditioning 1
شرطی سازی کلاسیک ( روانشناسی )

بپرس