فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: clashes, clashing, clashed
حالات: clashes, clashing, clashed
• (1) تعریف: to strike together noisily and harshly.
• مترادف: collide
• مشابه: clang, clangor, clank, clatter, strike
• مترادف: collide
• مشابه: clang, clangor, clank, clatter, strike
- As they struck at each other, their swords clashed.
[ترجمه شان] همچنانکه آنان به یکدیگر ضربه وارد می کردند، شمشیر هایشان به هم خورد.|
[ترجمه گوگل] وقتی به یکدیگر زدند، شمشیرهایشان با هم برخورد کردند[ترجمه ترگمان] همچنان که به یکدیگر ضربه زدند، شمشیرها به هم خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to conflict sharply; disagree.
• مترادف: argue, collide, conflict, cross swords, disagree, dispute
• متضاد: agree, coincide, harmonize, see eye to eye
• مشابه: combat, contend, differ, discord, quarrel, spar
• مترادف: argue, collide, conflict, cross swords, disagree, dispute
• متضاد: agree, coincide, harmonize, see eye to eye
• مشابه: combat, contend, differ, discord, quarrel, spar
- They clashed over who should head the committee.
[ترجمه مهران] آنها بر سر اینکه چه کسی باید هیات را رهبری کند ، با هم ناسازگاری داشتند.|
[ترجمه شان] آن ها در مورد اینکه چه کسی باید رهبری کمیته را به دست گیرد، با یکدیگر تضاد پیدا کردند.|
[ترجمه گوگل] آنها بر سر اینکه چه کسی باید ریاست کمیته را بر عهده بگیرد با هم درگیر شدند[ترجمه ترگمان] آن ها با هم برخورد کردند که چه کسی باید به کمیته رسیدگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to be mismatched or conflicting, as in color, tone, or time.
• متضاد: dovetail, go, harmonize, match
• مشابه: conflict
• متضاد: dovetail, go, harmonize, match
• مشابه: conflict
- His striped tie and his Hawaiian shirt clash.
[ترجمه محسن] کراوات راه راه و پیراهن هاوایی او به هم نمیومدن|
[ترجمه گوگل] کراوات راه راه و پیراهن هاوایی اش به هم می خورد[ترجمه ترگمان] کراوات راه راه و بلوز Hawaiian را به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The red of the pillows clashes with the orange of the couch.
[ترجمه فرشته عسگری] رنگ قرمز بالش ها با نارنجی تخت همخوانی نداره|
[ترجمه گوگل] قرمزی بالش ها با نارنجی کاناپه در تضاد است[ترجمه ترگمان] رنگ قرمز بالش ها با نارنجی تخت خواب برخورد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This meeting clashes with my dinner date.
[ترجمه گوگل] این ملاقات با تاریخ شام من در تضاد است
[ترجمه ترگمان] این جلسه با قرار ملاقات من با هم برخورد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این جلسه با قرار ملاقات من با هم برخورد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to strike with a loud, harsh noise.
• مترادف: bang
• مشابه: butt, clank, smash, strike
• مترادف: bang
• مشابه: butt, clank, smash, strike
- The two deer clashed their horns.
[ترجمه گوگل] دو آهو با شاخ هایشان برخورد کردند
[ترجمه ترگمان] دو آهو به شاخ های خود برخورد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دو آهو به شاخ های خود برخورد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: clashingly (adv.), clasher (n.)
مشتقات: clashingly (adv.), clasher (n.)
• (1) تعریف: a harsh, loud sound.
• مشابه: bang, clang, clangor, clank, clatter
• مشابه: bang, clang, clangor, clank, clatter
- There was a clash of metal against metal.
[ترجمه گوگل] درگیری فلز با فلز وجود داشت
[ترجمه ترگمان] صدای برخورد فلز با فلز به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] صدای برخورد فلز با فلز به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a conflict, battle, or disagreement.
• مترادف: battle, conflict, disagreement, fight, struggle
• مشابه: altercation, argument, collision, combat, dispute, encounter, quarrel, rivalry, row, strife, tussle, war
• مترادف: battle, conflict, disagreement, fight, struggle
• مشابه: altercation, argument, collision, combat, dispute, encounter, quarrel, rivalry, row, strife, tussle, war
- It's going to be an exciting clash between the two best teams.
[ترجمه گوگل] این یک تقابل هیجان انگیز بین دو تیم برتر خواهد بود
[ترجمه ترگمان] این یک درگیری هیجان انگیز میان دو تیم برتر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این یک درگیری هیجان انگیز میان دو تیم برتر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید