clapping

جمله های نمونه

1. his speech was regularly punctuated by the clapping of the audience
کف زدن حضار مرتبا نطق او را قطع می کرد.

2. The audience began clapping and cheering.
[ترجمه امیر] کف زدن
|
[ترجمه گوگل]حضار شروع به کف زدن و تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]حضار شروع به تشویق و تشویق کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At that moment, everybody began clapping.
[ترجمه گوگل]در آن لحظه همه شروع کردند به کف زدن
[ترجمه ترگمان]در این لحظه همه کف زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The audience was whooping and clapping.
[ترجمه گوگل]حضار غوغا می کردند و کف می زدند
[ترجمه ترگمان]حضار شروع به فریاد زدن و کف زدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I made the classic mistake of clapping in a pause in the music!
[ترجمه گوگل]من اشتباه کلاسیک را انجام دادم که در یک مکث در موسیقی کف زدم!
[ترجمه ترگمان]من اشتباه قدیمی کف زدن در موسیقی را مرتکب شدم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The audience was / were clapping for 10 minutes.
[ترجمه گوگل]حضار به مدت 10 دقیقه کف زدند
[ترجمه ترگمان]حضار به مدت ۱۰ دقیقه دست به کف زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Each song was greeted with enthusiastic clapping.
[ترجمه گوگل]هر آهنگ با دست زدن مشتاقانه مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]هر کدام از این آوازها با صدای تشویق پرشوری مواجه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They hailed the winner with clapping.
[ترجمه گوگل]آنها برنده را با کف زدن تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها برنده را با کف زدن خوشامد گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Clapping drowned the speaker's words for a moment.
[ترجمه گوگل]کف زدن برای لحظه ای حرف های گوینده را غرق کرد
[ترجمه ترگمان]کلمات سخنران را برای یک لحظه کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The clapping was sustained for several minutes.
[ترجمه گوگل]کف زدن برای چند دقیقه ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]کف زدن ها تا چند دقیقه دوام یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He came on stage amid clapping and cheering.
[ترجمه گوگل]او در میان کف زدن و تشویق روی صحنه آمد
[ترجمه ترگمان]او در وسط کف زدن و تشویق به صحنه آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We were all clapping our hands in time to the music.
[ترجمه گوگل]همه ما به موقع به موزیک دست می زدیم
[ترجمه ترگمان]ما همگی به موقع به موسیقی دست می زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The whole audience got up and started clapping.
[ترجمه گوگل]تمام حضار بلند شدند و شروع کردند به کف زدن
[ترجمه ترگمان]همه حضار بلند شدند و شروع به کف زدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rhythmic clapping convinced him they were dancing, probably teaching each other routines.
[ترجمه گوگل]کف زدن های موزون او را متقاعد کرد که در حال رقصیدن هستند و احتمالاً به همدیگر آموزش می دهند
[ترجمه ترگمان]کف زدن های موزون و موزون او او را متقاعد ساخت که دارند می رقصند، و شاید هم به کاره ای دیگری تعلیم می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• applauding
accolade

پیشنهاد کاربران

دست زدن - تشویق کردن - خوشحالی کردن
شادی کردن و دست زدن
دست زدن - تشویق کردن
دست زدن

بپرس