clank

/ˈklæŋk//klæŋk/

معنی: چکاچاک، چکاچاک کردن
معانی دیگر: صدای به هم خوردن دو جسم فلزی (کم طنین تر از clang)، دنگ، چکاچک، جرنگ، با چکاچاک حرکت کردن، با تلق تلوق حرکت کردن، جرنگیدن، صدای دنگ یا جرنگ کردن، چکاچاک صدای زنجیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a short, metallic sound that does not resonate.
مترادف: chink
مشابه: clang, clink, clunk, rattle

- The iron grating fell with a clank.
[ترجمه گوگل] توری آهنی با جرقه افتاد
[ترجمه ترگمان] پنجره آهنین با چکاچاک آهنین از هم باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: clanks, clanking, clanked
(1) تعریف: to make a clanking sound.
مترادف: jangle
مشابه: chink, clang, clatter, rattle

(2) تعریف: to move with a clanking sound.
مترادف: rattle
مشابه: clatter

- The man in a suit of armor clanked across the set.
[ترجمه گوگل] مردی که لباس زرهی به تن داشت در سراسر مجموعه به صدا درآمد
[ترجمه ترگمان] مردی که کت و شلوار پوشیده بود به سرعت از صحنه عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: clankingly (adv.)
• : تعریف: to cause to make a sharp or clanking sound.
مترادف: jangle
مشابه: chink, clang, clash, clatter, rattle

- The prisoner clanked his leg irons in frustration.
[ترجمه گوگل] زندانی از شدت ناراحتی اتوهای پایش را به هم زد
[ترجمه ترگمان] زندانی از شدت ناراحتی پای خود را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I heard the clank of buckets as they went to milk the cows.
[ترجمه گوگل]صدای صدای سطل ها را شنیدم که می رفتند تا گاوها را شیر بدهند
[ترجمه ترگمان]وقتی به شیر گاوها می رفتند، صدای clank را شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I heard a door clank shut.
[ترجمه گوگل]صدای بسته شدن در را شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای باز شدن در را شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The door opened with a clank.
[ترجمه گوگل]در با صدای جیغ باز شد
[ترجمه ترگمان]در باز شد و باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was the occasional clank and groan from the formless black and gold of the steelworks.
[ترجمه گوگل]گهگاه صدای ناله و ناله سیاهی و طلایی بی شکل کارخانه فولاد به گوش می رسید
[ترجمه ترگمان]گاه و بیگاه صدای clank و groan از سیاه و سیاه of به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Metal rollers clank rhythmically inside the Imperial Distributors warehouse, as employees slide boxes packed with health and beauty products down the lines.
[ترجمه گوگل]غلتک‌های فلزی به‌طور ریتمیک در داخل انبار توزیع‌کنندگان امپریال صدا می‌زنند، درحالی‌که کارمندان جعبه‌های مملو از محصولات بهداشتی و آرایشی را به پایین می‌کشند
[ترجمه ترگمان]rollers فلزی به طور منظم در داخل انبار توزیع کنندگان امپراطوری به صدا درمی آیند، همانطور که کارکنان جعبه های روی میز را با محصولات بهداشتی و زیبایی پایین می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Is pergola clinkety - clank brook seed card plate in Ao Bi Island magic Thenk you?
[ترجمه گوگل]آیا کلاه فرنگی clinkety - clank brook دانه صفحه کارت در جزیره Ao Bi جادو و سپس شما؟
[ترجمه ترگمان]آیا pergola clinkety - clank brook - seed in in Bi magic you Thenk؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Russians were encouraged to retreat by “the clank and clamour” of 000 Manchu troops.
[ترجمه گوگل]روس ها با «صدا و هیاهو» 000 سرباز منچو تشویق به عقب نشینی شدند
[ترجمه ترگمان]روس ها تشویق شدند که \"< Number > ۰۰۰ < \/ Number >\" < Number > ۰۰۰ < \/ Number > \"< Number > ۰۰۰ < \/ Number > سرباز Manchu\" < Number > ۱ < \/ Number > سرباز ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Clank your perseverance and hard bone is an example I will never, I learned from there to exert your strength, through frustration, to success, Dad, you are my role model, I love you!
[ترجمه گوگل]پشتکار و استخوان سختت نمونه ای است که هرگز نخواهم کرد، از آنجا یاد گرفتم که از قدرتت استفاده کنم، از طریق ناامیدی، به موفقیت برسم، بابا، تو الگوی من هستی، دوستت دارم!
[ترجمه ترگمان]اگر پشت کار و استخوان سخت تان یک مثال باشد که هرگز، از آنجا یاد گرفتم تا قدرت خود را از طریق ناامیدی، تا موفقیت، به دست بیاورم، پدر، شما مدل نقش من هستید، من شما را دوست دارم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A lock rattled and there was a loud clank as the door of the next cell was flung open.
[ترجمه گوگل]وقتی در سلول بعدی باز شد، قفلی به صدا درآمد و صدای جیغ بلندی به گوش رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی در سلول بعدی باز شد، یک قفل باز شد و صدای clank بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a metallic clank.
[ترجمه گوگل]یک قلاب فلزی بود
[ترجمه ترگمان]صدای چکاچاک فلزی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Miguel felt sad as Firebug disappeared into the vestibule, the ugly steel door closing behind him with a clank.
[ترجمه گوگل]وقتی فایرباگ در دهلیز ناپدید شد، میگوئل غمگین شد، در فولادی زشتی که با صدای زنگ پشت سرش بسته شد
[ترجمه ترگمان]میگوئل به محض اینکه در راهرو ناپدید شد احساس ناراحتی کرد، در آهنی زشت آهنی پشت سرش بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He drove it all day long, falling in love with every cough, clank, and knock of the engine.
[ترجمه گوگل]او در تمام طول روز با آن رانندگی می کرد و عاشق هر سرفه، صدای تق تق، و ضربه موتور می شد
[ترجمه ترگمان]تمام روز آن را می راند و با هر سرفه، clank و تق تق موتور، عاشق می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Behind him, distantly, a bugle was sounding, followed by the clank and shuffle of armoured men running.
[ترجمه گوگل]پشت سرش، از دور، صدای بوق به صدا در می‌آمد و به دنبال آن صدای چنگال و حرکت مردان زره‌دار در حال دویدن بود
[ترجمه ترگمان]در پشت سر او، دور از او، صدای شیپور و همهمه افراد مسلح به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The battlefield was silent. The only sounds were the whisper of wind through dry grass and the muted clank of weapons as soldiers stirred upon the walls.
[ترجمه گوگل]میدان جنگ ساکت بود تنها صداها زمزمه باد در میان علف های خشک و صدای زنگ خاموش سلاح ها بود که سربازان روی دیوارها تکان می خوردند
[ترجمه ترگمان]میدان نبرد خاموش بود تنها صدایی که از میان علف ها شنیده می شد صدای وزش باد بود که از میان علف های خشک و the که سربازان روی دیوارها تکان می خوردند، شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چکاچاک (اسم)
clank

چکاچاک کردن (فعل)
clank

انگلیسی به انگلیسی

• sound of striking metal, clang, chink, rattle, clatter
make a sharp metallic sound, clang, chink, clatter
when metal objects clank, they make a loud noise because they are banging together or against something hard.

پیشنهاد کاربران

صدای به هم خوردن دو جسم فلزی ( کم طنین تر از clang ) ، دنگ، چکاچک، چکاچاک، جرنگ
جرنگیدن، صدای دنگ یا جرنگ کردن، چکاچاک کردن
با چکاچاک حرکت کردن، با تلق تلوق حرکت کردن

بپرس