اسم ( noun )
• (1) تعریف: a clear, resonant sound or ring; clang.
• (2) تعریف: a clamorous noise or din.
• مشابه: clamor, din, racket
• مشابه: clamor, din, racket
- There was a clangor as the bells of the churches rang all at once.
[ترجمه گوگل] صدای ناقوس کلیساها به یکباره به صدا درآمد
[ترجمه ترگمان] صدای ناقوس کلیساها ناگهان همه را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] صدای ناقوس کلیساها ناگهان همه را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: clangors, clangoring, clangored
مشتقات: clangorously (adv.)
حالات: clangors, clangoring, clangored
مشتقات: clangorously (adv.)
• : تعریف: to produce a clangor.
• مشابه: din
• مشابه: din