1. I can't help noticing the occasional clanger in war films.
[ترجمه فاطمه سامانی] نمیتونم سوتی های گاه به گاه فیلم های جنگی رو نادیده بگیرم.|
[ترجمه گوگل]من نمی توانم متوجه شوخ طبعی های گاه به گاه در فیلم های جنگی نباشم[ترجمه ترگمان]من نمی توانم توجه کنم که گهگاه در فیلم های جنگی شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The secretary dropped a clanger when she mentioned the cancel of the order to her boss who had just had a quarrel with his girlfriend.
[ترجمه Neda Tahoori] چون رئیس ، تازه با دوست دخترش دعوا کرده بود ، منشی تو موقعیت و زمان بدی بهش خبر لغو شدن سفارش مشتری را داد|
[ترجمه گوگل]منشی وقتی به رئیسش که به تازگی با دوست دخترش دعوا کرده بود، لغو سفارش را رها کرد[ترجمه ترگمان]منشی یکی از clanger را انداخت که از لغو دستور رئیس به رئیسش که تازه با دوست دخترش دعوا کرده بود، اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Mentioning her ex-husband was a bit of a clanger.
[ترجمه Neda Tahoori] ذکر شوهر سابقش کمی سوتی ( گاف ) بود|
[ترجمه گوگل]نام بردن از شوهر سابقش کمی عجیب بود[ترجمه ترگمان]mentioning شوهر سابقش یه ذره از a بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He's being blamed for dropping a massive political clanger .
[ترجمه Neda Tahoori] او بخاطر گاف سیاسی بزرگی که داده بود شماتت شد|
[ترجمه گوگل]او به خاطر اخراج یک سرزنشگر سیاسی بزرگ سرزنش می شود[ترجمه ترگمان]او بخاطر سقوط یک clanger سیاسی بزرگ مقصر شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I dropped a real clanger when I mentioned the party. He hadn't been invited.
[ترجمه Neda Tahoori] تو مهمونی وقتی گفتم ، او ( پسره ) دعوت نشده بود ، واقعا سوتی بود|
[ترجمه Neda Tahoori] وقتی درباره اون مهمانی حرف زدم، واقعا سوتی شد ، چون او ( پسر ) دعوت نشده بود .|
[ترجمه گوگل]وقتی به مهمانی اشاره کردم، یک کلاهبردار واقعی را رها کردم دعوت نشده بود[ترجمه ترگمان]وقتی به مهمونی اشاره کردم یه \"clanger\" واقعی رو انداختم کنار او دعوت نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But then young Charlie dropped the biggest clanger of his racing life.
[ترجمه گوگل]اما پس از آن چارلی جوان بزرگ ترین کلاهبردار زندگی مسابقه ای خود را کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]اما چارلی جوان بزرگ ترین clanger زندگی اش را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما چارلی جوان بزرگ ترین clanger زندگی اش را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She dropped a clanger when she mentioned the broken window. Sentence dictionary
[ترجمه گوگل]وقتی به پنجره شکسته اشاره کرد، یک کلاهبردار را رها کرد فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]وقتی به پنجره شکسته اشاره کرد، یک clanger انداخت فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی به پنجره شکسته اشاره کرد، یک clanger انداخت فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She dropped a clanger when she mentioned his ex - wife.
[ترجمه گوگل]وقتی از همسر سابقش نام برد، یک کلاهبردار را رها کرد
[ترجمه ترگمان]اون یه \"clanger\" رو انداخت بیرون وقتی که به همسر سابقش اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون یه \"clanger\" رو انداخت بیرون وقتی که به همسر سابقش اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He dropped a clanger.
[ترجمه گوگل]او یک کلنجر را رها کرد
[ترجمه ترگمان] اون یه \"clanger\" رو انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون یه \"clanger\" رو انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Today that strong man was shown to have dropped a massive political clanger.
[ترجمه گوگل]امروز نشان داده شد که آن مرد قوی یک قلاب بزرگ سیاسی را کنار گذاشته است
[ترجمه ترگمان]امروز نشان داده شد که این مرد قوی یک clanger سیاسی بزرگ را رها کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امروز نشان داده شد که این مرد قوی یک clanger سیاسی بزرگ را رها کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To err is human, and even the most efficient employee will eventually drop a clanger.
[ترجمه گوگل]اشتباه کردن امری انسانی است و حتی کارآمدترین کارمند نیز در نهایت یک کلاهبردار را رها می کند
[ترجمه ترگمان]اشتباه کردن انسان است، و حتی the کارمند در نهایت یک clanger را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اشتباه کردن انسان است، و حتی the کارمند در نهایت یک clanger را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید