clandestinely


نهانی، درخفیه، دزدکی

جمله های نمونه

1. they shipped their publications clandestinely into the country
آنها نشریات خود را پنهانی به داخل کشور می فرستادند.

انگلیسی به انگلیسی

• secretly, surreptitiously, covertly

پیشنهاد کاربران

بپرس