clandestine

/klænˈdestən//klænˈdestɪn/

معنی: مخفی، زیر جلی
معانی دیگر: (معمولا در مورد امور غیر قانونی) مخفی، خفیه، پنهان، نهفته، سری، غیرمشروع

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: clandestinely (adv.), clandestineness (n.)
• : تعریف: planned or occurring in a secret or surreptitious manner, esp. for subversive or illicit purposes.
مترادف: covert, secret, undercover
متضاد: open, overt
مشابه: cloaked, confidential, furtive, hidden, hugger-mugger, private, stealthy, surreptitious, underground, underhand

- Their home was the scene of many clandestine gatherings of dissidents.
[ترجمه گوگل] خانه آنها صحنه بسیاری از تجمعات مخفیانه مخالفان بود
[ترجمه ترگمان] خانه آن ها صحنه بسیاری از اجتماعات مخفی مخالفان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a clandestine radio station
ایستگاه رادیوی سری

2. The group held weekly clandestine meetings in a church.
[ترجمه گوگل]این گروه جلسات مخفیانه هفتگی را در یک کلیسا برگزار می کردند
[ترجمه ترگمان]این گروه جلسات مخفی هفتگی را در یک کلیسا برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is the director of clandestine operations of the CIA.
[ترجمه گوگل]او مدیر عملیات مخفی سیا است
[ترجمه ترگمان]او مدیر عملیات های مخفی سازمان سیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She undertook several clandestine operations for the CIA.
[ترجمه گوگل]او چندین عملیات مخفیانه برای سیا انجام داد
[ترجمه ترگمان]او چندین عملیات پنهانی برای سازمان سیا انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has been having a clandestine affair with his secretary for three years.
[ترجمه گوگل]او سه سال است که با منشی خود رابطه پنهانی دارد
[ترجمه ترگمان]سه سال است که با منشی او رابطه پنهانی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was not unusual for men in the clandestine service to retire at age fifty-one.
[ترجمه گوگل]برای مردان در خدمت مخفی غیرعادی نبود که در سن پنجاه و یک سالگی بازنشسته شوند
[ترجمه ترگمان]برای مردان در آن خدمات مخفی که در سن پنجاه و یک سالگی کناره گیری کنند غیر معمول نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He claims he found a clandestine crematorium where the army was burning the bodies of Mayan villagers killed during the conflict.
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که یک کوره مرده سوز مخفی را پیدا کرده است که ارتش در حال سوزاندن اجساد روستاییان مایا کشته شده در جریان درگیری بوده است
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که یک جسد مخفی را پیدا کرده است که در آن ارتش اجساد روستائیان مایایی را در طی درگیری در حال سوختن بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She deserved better than these clandestine meetings.
[ترجمه گوگل]لیاقتش بهتر از این جلسات مخفیانه بود
[ترجمه ترگمان]لیاقتش بیشتر از این جلسه های مخفی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His clandestine meetings with PLO officials had been secretly recorded.
[ترجمه گوگل]ملاقات های مخفیانه او با مقامات ساف مخفیانه ضبط شده بود
[ترجمه ترگمان]جلسات پنهانی او با مقامات ساف به طور محرمانه ضبط شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thus he is forced to lead a clandestine existence, abandoned only when he occasionally reappears to demand money from his wife.
[ترجمه گوگل]بنابراین او مجبور می شود زندگی مخفیانه ای را رهبری کند، تنها زمانی که او گهگاه برای مطالبه پول از همسرش دوباره ظاهر می شود، رها می شود
[ترجمه ترگمان]از این رو او مجبور است یک زندگی پنهانی را رهبری کند، تنها زمانی رها می شود که گاهی اوقات به تقاضای پول از همسرش برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There had been some sort of clandestine liaison between the lady and Darrel for some time.
[ترجمه گوگل]مدتی بود که نوعی ارتباط مخفیانه بین خانم و دارل وجود داشت
[ترجمه ترگمان]بین بانو و درل یک جور ارتباط پنهانی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He'd expected a clandestine rendezvous - curtained windows, locked doors - not a gypsy encampment.
[ترجمه گوگل]او انتظار یک قرار ملاقات مخفی را داشت - پنجره‌های پرده‌دار، درهای قفل‌شده - نه یک اردوگاه کولی‌ها
[ترجمه ترگمان]او انتظار داشت که یک قرار ملاقات مخفی با پرده های مخملی، دره ای بسته، نه یک اردوگاه کولی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Little fraternal love existed between these two clandestine arms of government.
[ترجمه گوگل]عشق برادرانه کمی بین این دو بازوی مخفی دولت وجود داشت
[ترجمه ترگمان]عشق برادرانه کوچکی بین این دو بازوی دیگر حکومت وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gedge later became much more clandestine and unpretentious when asked about the lyrical content of his songs.
[ترجمه گوگل]گج بعداً وقتی در مورد محتوای متن ترانه‌هایش پرسیده شد، بسیار مخفی‌تر و بی‌تفاوت‌تر شد
[ترجمه ترگمان]بعدها هنگامی که از او درباره محتوای غنایی آهنگ های او سوال شد، Gedge بسیار more و فروتن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Constant surveillance, clandestine meetings and the arrest of family and friends are part of everyday life.
[ترجمه گوگل]نظارت مداوم، جلسات مخفیانه و دستگیری خانواده و دوستان بخشی از زندگی روزمره است
[ترجمه ترگمان]نظارت دائمی، جلسات مخفی و دستگیری خانواده و دوستان بخشی از زندگی روزمره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخفی (صفت)
hidden, invisible, secret, undercover, closet, furtive, clandestine, hush-hush, perdu, perdue

زیر جلی (صفت)
surreptitious, undercover, furtive, underhand, clandestine, hugger-mugger

تخصصی

[حقوق] پنهانی، مخفی (معمولأ برای مقاصد نا مشروع و غیر قانونی)

انگلیسی به انگلیسی

• secret, covert, hidden
something that is clandestine is hidden or secret, and often illegal; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: Done in secret, often for an illicit purpose 🕵️‍♂️🔒🤫
🔍 مترادف: Secret
✅ مثال: They held a clandestine meeting to discuss the confidential project.
Clandestine refers to something done secretly or kept hidden, especially for a deceptive purpose.
�پنهانی، زیر زمینی� به چیزی اشاره دارد که مخفیانه انجام شود یا پنهان نگه داشته شود، به ویژه برای هدفی فریبنده.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای توصیف فعالیت های مخفیانه استفاده می شود، به ویژه آن هایی که ممکن است غیرقانونی یا اخلاقاً مشکوک باشند.
مترادف: Secret, covert, undercover, surreptitious
متضاد: Open, overt, public, transparent
مثال؛
"They held clandestine meetings to discuss the plot. "
"The clandestine nature of their activities raised suspicions. "
"He was involved in a clandestine operation. "

زیرزمینی: به معنای سری و مرموز کار کردن / البته کار مخفیانه و غیرقانونی براندازنه هم است
مخفی ( به علت قاچاقی، غیر قانونی یا ممنوع بودن )
ریشه : clam : صدف
سری، مخفی.
A clandestine activity
پشت پرده
پنهانی
مرموز
⁦[FORMAL]
✔️⁩ سری، محرمانه
مترادف: SECRET
We broke Enigma before Alan Turing, says Poland as it opens codebreaker museum
. . .
The Polish military’s prewar codebreaker course was so clandestine that it was even concealed from the lead professor’s secretary, who had German roots
...
[مشاهده متن کامل]

@TheTimes. com

غیر علنی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس