clamshell

/ˈklæmˌʃel//ˈklæmˌʃel/

کفه ی صدف، کاسه ی صدف، گازگیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the shell of a clam.

(2) تعریف: a hinged bucket used for dredging.

جمله های نمونه

1. They called themselves the Clamshell Alliance after the local clam fishers, who had been particularly upset by the plan.
[ترجمه گوگل]آنها پس از ماهیگیران محلی صدف که به ویژه از این طرح ناراحت شده بودند، خود را اتحاد صدف دار نامیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها خود را اتحاد جماهیر شوروی می نامیدند که ماهیگیران محلی ماهیگیر که به ویژه از این برنامه ناراحت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dual clamshell door design provides easy to use access while offering uncompromised strength and protection.
[ترجمه گوگل]طراحی درب تاشوی دوگانه دسترسی آسان برای استفاده را فراهم می کند و در عین حال استحکام و محافظت بی نظیری را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]طراحی در طراحی دوگانه سوز استفاده از دسترسی آسان را فراهم می کند در حالی که قدرت و حفاظت uncompromised را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pick up a clamshell and weigh it in your hand.
[ترجمه گوگل]یک صدف تاشو بردارید و آن را در دست خود وزن کنید
[ترجمه ترگمان] یه \"clamshell\" بردار و توی دستت وزن کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Like a box, it clamshell - style opening, and equipped with two fasteners which has excellent safeguard feature.
[ترجمه گوگل]مانند یک جعبه، بازشو به سبک تاشو و مجهز به دو بست است که دارای ویژگی حفاظتی عالی است
[ترجمه ترگمان]مانند یک جعبه، باز کردن سبک است و مجهز به دو بست ها است که قابلیت حفاظت خوبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This method is a combination of blister, skin, clamshell and shrink - wrapping.
[ترجمه گوگل]این روش ترکیبی از تاول، پوست، تاشو و شرینک – بسته بندی است
[ترجمه ترگمان]این روش ترکیبی از تاول، پوست، clamshell و shrink است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. During the Tang dynasty the clamshell was wide open and remained so for many centuries.
[ترجمه گوگل]در طول سلسله تانگ، صدف تاشو کاملاً باز بود و قرن‌ها به همین شکل باقی ماند
[ترجمه ترگمان]در طول سلسله تانگ، clamshell باز بود و قرن ها باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Z series - Low to high end clamshell mobile phones.
[ترجمه گوگل]سری Z - گوشی های موبایل تاشوی پایین تا سطح بالا
[ترجمه ترگمان]سری Z - پایین تا انتهای بالای تلفن همراه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is a clamshell iBook, still going strong after all these years.
[ترجمه گوگل]این یک iBook تاشو است که پس از گذشت این همه سال همچنان قوی است
[ترجمه ترگمان]این a clamshell است که بعد از همه این سال ها هنوز قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As the design constraints, this software does not apply clamshell phones.
[ترجمه گوگل]با توجه به محدودیت های طراحی، این نرم افزار از گوشی های تاشو استفاده نمی کند
[ترجمه ترگمان]با وجود محدودیت های طراحی، این نرم افزار از تلفن های همراه استفاده نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Applications of 616 G 5 frequency con version adjustment and programmable control technology in clamshell crane are introduced.
[ترجمه گوگل]کاربردهای 616 G 5 فرکانس تنظیم نسخه و فناوری کنترل قابل برنامه ریزی در جرثقیل تاشو معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]کاربردهای of con frequency G و تکنولوژی کنترل قابل برنامه ریزی در crane clamshell معرفی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Packing box adopts advanced import imitation leather fabrics, spring clamshell boxes. And equipped with painted wood, acrylic enchase stereo stents.
[ترجمه گوگل]جعبه بسته بندی از پارچه های چرم مصنوعی وارداتی پیشرفته، جعبه های تاشو بهاره استفاده می کند و مجهز به استنت های استریو با چوب رنگ شده، اکریلیک
[ترجمه ترگمان]صندوق بسته بندی با استفاده از پارچه های چرمی، پارچه های چرمی سبز، جعبه های clamshell فنری را به کار می گیرد و مجهز به چوب رنگ شده، stents enchase stereo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Starting with Cooperstown all our 2010 lines will have new clamshell packaging.
[ترجمه گوگل]با شروع با Cooperstown، تمام خطوط 2010 ما دارای بسته بندی تاشوی جدید خواهند بود
[ترجمه ترگمان]شروع با Cooperstown همه خطوط سال ۲۰۱۰ بسته بندی clamshell جدید خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The three bladed Warp Drive composite propeller was mounted between the two halves of its clamshell hub and the initial blade angle was set.
[ترجمه گوگل]پروانه کامپوزیت Warp Drive سه پره بین دو نیمه توپی تاشو آن نصب شد و زاویه تیغه اولیه تنظیم شد
[ترجمه ترگمان]سپس با استفاده از این دو نیمه تیغه، این پروانه بین دو نیمه مرکز clamshell قرار داده شد و زاویه تیغه اولیه تنظیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] حفار بابن جفت شونده - بیل منقاری - جرثقیل خاکبردار - چنگک
[زمین شناسی] تاشو، از جلو یا عقب لولا شده این اصطلاح اکثرا در مورد گوشی های تلفن همراه تاشو به کار می رود .
[معدن] بیل منقاری (ترابری)
[زمین شناسی] چنگک، جرثقیل خاکبردار- بیل منقاری، حفار با بن جفت شونده -خرانبر دو مشتی

انگلیسی به انگلیسی

• shell of a clam

پیشنهاد کاربران

بسته و پکیج دارای درب
ظرف در دار یک بار مصرف
پوسته ای ، کاسه ای
تاشو

بپرس