clamp down on

انگلیسی به انگلیسی

• crack down; impose restrictions; limit an action of some kind (usually a forbidden action)

پیشنهاد کاربران

تحمیل کردن
تحت فشار گذاشتن, گیره پایین
( مثل گاز گرفتن نوزاد )
محدودیت گذاشتن روی
ممنوع کردن

بپرس