clamorous

/ˈklæmərəs//ˈklæmərəs/

معنی: پر سر و صدا، خروشان، مصر، پرخروش، جیغ ودادکن
معانی دیگر: پر هیاهو، همهمه آمیز، غوغایی، پرغوغا، هیاهو آمیز، فغان آمیز، بلند و شکوه آمیز، پر صدا و اعتراض آمیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: clamorously (adj.), clamorousness (n.)
(1) تعریف: loud or noisy.
متضاد: noiseless, quiet
مشابه: loud, noisy

- clamorous surf
[ترجمه گوگل] موج سواری پر سر و صدا
[ترجمه ترگمان] خروشان موج می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- the dogs' clamorous barking
[ترجمه گوگل] پارس پرهیاهوی سگ ها
[ترجمه ترگمان] سگ ها پارس می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: energetically demanding; importunate.
مشابه: loud

- clamorous petitioners
[ترجمه گوگل] درخواست کنندگان سر و صدا
[ترجمه ترگمان] petitioners که سر و صدا می کردند،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the clamorous crows woke him up
کلاغ های پر سرو صدا او را (از خواب) بیدار کردند.

2. the clamorous voices of his political opponents
صداهای پرشور و فغان مخالفین سیاسی او

3. The large square was crowded, dusty and clamorous and full of diesel fumes and the smell of fried onions.
[ترجمه گوگل]میدان بزرگ شلوغ، غبارآلود و پر هیاهو و پر از دود گازوئیل و بوی پیاز سرخ شده بود
[ترجمه ترگمان]میدان بزرگ پر از دود و پر از دود دیزل و بوی پیاز سوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But they were active, and clamorous, and in subtle and not so subtle ways they corrupted the intellectual atmosphere.
[ترجمه گوگل]اما آنها فعال و پرهیاهو بودند و به شیوه های ظریف و نه چندان ظریف فضای فکری را خراب می کردند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها پر جنب و جوش و پر هیاهو بودند و به طرزی زیرکانه و زیرکانه جو فکری را خراب می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pro 9:1A foolish woman is clamorous : she is simple, and knoweth nothing.
[ترجمه گوگل]طرفداران 9:1 زن احمق غوغا می کند: ساده است و چیزی نمی داند
[ترجمه ترگمان]پرو ساعت ۹: یک زن ابله فریاد می زند: او ساده است و چیزی نمی داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The clamorous hunger in his belly seemed to justify him.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید گرسنگی غوغایی در شکمش او را توجیه می کرد
[ترجمه ترگمان]گرسنگی شکم او را توجیه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The meeting began to become clamorous.
[ترجمه گوگل]جلسه شروع به پر سر و صدا شدن کرد
[ترجمه ترگمان]جلسه پرهیاهو و پر هیاهو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They are clamorous for better pay.
[ترجمه گوگل]آنها برای دستمزد بهتر مشتاق هستند
[ترجمه ترگمان]دنبال پول بهتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A foolish woman is clamorous : she is simple, and knoweth nothing.
[ترجمه گوگل]زن احمق غوغا می کند: ساده است و چیزی نمی داند
[ترجمه ترگمان]زن احمقی جیغ می کشد: او خیلی ساده است و چیزی نمی داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. From behind the curtain the tuning-up sounds, trumpet runs, and flute trills, were becoming more clamorous.
[ترجمه گوگل]از پشت پرده صداهای کوک، ترومپت و تریل فلوت، غوغا می‌کردند
[ترجمه ترگمان]از پشت پرده صداهای گوش خراش، شیپور، و فلوت می نواخت که به clamorous تبدیل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some patients behave obstacle of spirit of appearance of the disease that it is hysteria, the happy to dance when fit, cry laugh fugacious, catch hair beat a bosom, call out is clamorous.
[ترجمه گوگل]برخی از بیماران مانع از روحیه ظاهر بیماری می شوند که هیستری است، خوشحال می شوند در هنگام تناسب اندام می رقصند، گریه می کنند و می خندند، موها را به سینه می اندازند، صدا زدن سر و صدا است
[ترجمه ترگمان]برخی از بیماران مانع از ظاهر شدن این بیماری هستند که هیستری است، لذت رقصیدن در هنگام مناسب بودن، گریه کردن، گریه کردن، گرفتن موی یک سینه، فریاد زدن و فریاد زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The silent night has the beauty of the mother and the clamorous day of the child.
[ترجمه گوگل]شب خاموش زیبایی مادر و روز پر هیاهوی کودک را دارد
[ترجمه ترگمان]آن شب خاموش، زیبایی مادر و روز پرهیاهو کودک را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The silent night has the beauty of the mother and the clamorous day of child.
[ترجمه گوگل]شب خاموش زیبایی مادر و روز پر هیاهوی فرزند را دارد
[ترجمه ترگمان]آن شب خاموش، زیبایی مادر و روز پرهیاهو کودک را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is an amusement park on the edge of the city, hemmed in between an odoriferous river and a clamorous overhead expressway.
[ترجمه گوگل]این یک پارک تفریحی در حاشیه شهر است که در میان رودخانه‌ای خوشبو و یک بزرگراه پرهیاهوی بالای سر قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این یک پارک تفریحی در حاشیه شهر است که میان یک رودخانه متعفن و یک بزرگراه پر سر و صدا احاطه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پر سر و صدا (صفت)
loud, tumultuous, blatant, obstreperous, noisy, piercing, deafening, unquiet, clamorous, vociferous, earsplitting, uproarious

خروشان (صفت)
roaring, crying, clamorous, shouting

مصر (صفت)
persistent, exigent, demanding, recalcitrant, exacting, clamorous, insistent, unrepentant, urging, pressing, importunate

پرخروش (صفت)
clamorous

جیغ ودادکن (صفت)
clamorous

انگلیسی به انگلیسی

• loud; demanding
if you say that people or their voices are clamorous, you mean they are shouting noisily; a literary word.
people or things that are clamorous express strong feelings in a forceful way in order to make other people pay attention; a literary word.

پیشنهاد کاربران

بر اساس دو تعریف از این کلمه در دیکشنری های انگلیسی، دو گروه معنایی زیر که به دو حوزه ی معناییِ متفاوت اما مرتبط با هم هستند پیشنهاد می شود:
۱ - جنجالی؛ گوش خراش؛ همراه با صدای در هم و برهم؛ همهمه گونه؛ پر قیل و قال؛ بلند آوا؛ ؛ پر سر و صدا
...
[مشاهده متن کامل]

۲ - پر حاشیه؛ بی ملاحظه؛ بی پروا؛ مصر؛ طلبکارانه؛ اعتراضی؛ معترضانه

پرهیاهو
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : clamor
✅️ اسم ( noun ) : clamor
✅️ صفت ( adjective ) : clamorous
✅️ قید ( adverb ) : clamorously

بپرس