clamant

/klæmənt//klæmənt/

نیازمند به توجه فوری، فوتی، پرهیاهو، پر سروصدا، دادزننده، نیازمندبرسیدگی فوری

جمله های نمونه

1. a clamant need
نیاز فوری

2. Hanging out of the window he saw the clamant crowd shouting at the mayor.
[ترجمه گوگل]او که از پنجره به بیرون آویزان بود، جمعیتی را دید که بر سر شهردار فریاد می زدند
[ترجمه ترگمان]از پنجره بیرون زد و دید که crowd بر سر شهردار فریاد می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For a while his more clamant needs are fulfil by his mother.
[ترجمه گوگل]برای مدتی نیازهای بیشتر او توسط مادرش برآورده می شود
[ترجمه ترگمان]برای مدتی، نیازهای clamant از سوی مادرش برآورده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For a while his more clamant needs were fulfilled by his mother.
[ترجمه گوگل]برای مدتی نیازهای بیشتر او توسط مادرش برآورده شد
[ترجمه ترگمان]مادرش برای مدتی نیازهای more را برآورده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hanging out of the window he see the clamant crowd shout at the mayor.
[ترجمه گوگل]او که از پنجره آویزان شده است، جمعیتی را می بیند که بر سر شهردار فریاد می زنند
[ترجمه ترگمان]دار نی از پنجره بیرون زد و جمعیت را دید که بر سر شهردار فریاد می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Not only the essence estimate but also human value in which do make somebody be cognizant of the value and the clamant needs of the humanity translation in a deeper levels.
[ترجمه گوگل]نه تنها تخمین ماهیت، بلکه ارزش انسانی نیز باعث می شود که کسی از ارزش و نیازهای مدعی ترجمه بشریت در سطوح عمیق تر آگاه باشد
[ترجمه ترگمان]نه تنها برآورد اصلی بلکه ارزش انسانی که در آن کسی از ارزش و نیازهای اساسی ترجمه انسان در سطوح عمیق تر آگاه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• clamorous; offensively loud; demanding attention; urgent

پیشنهاد کاربران

بپرس