cladding

/ˈklædɪŋ//ˈklædɪŋ/

معنی: روکش فلزی، اب فلزی
معانی دیگر: (فلزکاری) روکش کاری، روکش کردن فلزی با فلز دیگر، آبکاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a metal bonded to another metal as a protective coating.

(2) تعریف: the process of such bonding.

جمله های نمونه

1. The pipes froze because the cladding had fallen off.
[ترجمه گوگل]لوله ها به دلیل افتادن روکش یخ زدند
[ترجمه ترگمان]لوله ها منجمد شده بودند چون the خاموش شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old cladding can be easily removed using a claw hammer.
[ترجمه گوگل]روکش قدیمی را می توان به راحتی با استفاده از چکش پنجه ای جدا کرد
[ترجمه ترگمان]پوشش قدیمی را می توان به راحتی با استفاده از یک چکش claw حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But this decision affected more than the cladding: it also forced certain changes in the structural-steel layout.
[ترجمه گوگل]اما این تصمیم بیش از روکش فلزی را تحت تأثیر قرار داد: همچنین تغییرات خاصی را در چیدمان ساختاری فولادی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]اما این تصمیم بیش از روکش فلزی تاثیر گذاشت: همچنین تغییرات خاصی را در طرح ساختار بندی فولادی اعمال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Steelwork and the cladding followed in quick succession.
[ترجمه گوگل]فولاد کاری و روکش فلزی به سرعت دنبال شد
[ترجمه ترگمان]steelwork و روکش فلزی به سرعت دنبال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Absorbent wall cladding can sometimes present problems.
[ترجمه گوگل]روکش دیوارهای جاذب گاهی اوقات می تواند مشکلاتی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was a similar crisis over the biphasic cladding for D. W. 's docker.
[ترجمه گوگل]بحران مشابهی در مورد روکش دو فازی برای داکر D W وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در روکش biphasic برای D یک بحران مشابه وجود داشت دبلیو docker است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cladding for the concrete structure is once again in tune with the surrounding area.
[ترجمه گوگل]روکش فلزی سازه بتنی بار دیگر با محیط اطراف هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]برای سازه بتونی یک بار دیگر با محیط اطراف هماهنگ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The image of cladding, although apt, exaggerates the volume of the gases.
[ترجمه گوگل]تصویر روکش، اگرچه مناسب است، اما حجم گازها را اغراق آمیز می کند
[ترجمه ترگمان]تصویر روکش دهی، با وجود احتمال زیاد، در مورد حجم گاز اغراق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Timber cladding also requires the householder to perform regular maintenance, as described above.
[ترجمه گوگل]روکش چوبی همچنین مستلزم انجام تعمیر و نگهداری منظم از سوی صاحب خانه است که در بالا توضیح داده شد
[ترجمه ترگمان]همچنین ماده روکش چوب برای انجام نگهداری منظم، همان طور که در بالا توضیح داده شد، نیاز به تعمیر و نگهداری منظم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are to be used outside under cladding.
[ترجمه گوگل]آنها باید در بیرون زیر پوشش استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها قرار است در خارج از روکش فلزی به کار روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Floodlighting reflected from the silvery burnt umber cladding of the walls as though ice-ghosts danced there, and set the green columns aglow.
[ترجمه گوگل]نورافکن از روکش نقره‌ای سوخته دیوارها منعکس می‌شد که انگار ارواح یخی آنجا می‌رقصیدند و ستون‌های سبز را می‌درخشیدند
[ترجمه ترگمان]Floodlighting از روکش نقره و روکش فلزی دیوارها منعکس می شد طوری که انگار اشباح در آنجا می رقصیدند و ستون های سبز را روشن کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Large deflections can help to loosen non-structural cladding and shake up the building's contents like dice in a box.
[ترجمه گوگل]انحرافات بزرگ می توانند به شل شدن روکش های غیرسازه ای کمک کنند و محتویات ساختمان را مانند تاس در یک جعبه تکان دهند
[ترجمه ترگمان]deflections بزرگ می توانند به شل کردن روکش فلزی غیر ساختاری کمک کنند و محتویات ساختمان را مانند طاس در یک جعبه تکان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The biggest enemy of timber cladding - and its supporting battens - is rot.
[ترجمه گوگل]بزرگترین دشمن روکش های چوبی - و چوب های پشتیبان آن - پوسیدگی است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین دشمن روکش چوب - و حمایت از آن - فاسد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are essential atmospheric cladding which prevents the earth from becoming a frozen planet.
[ترجمه گوگل]آنها روکش اتمسفر ضروری هستند که از تبدیل شدن زمین به یک سیاره یخ زده جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]آن ها خواص جوی ضروری هستند که مانع از تبدیل شدن کره زمین به یک سیاره یخ زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Metal cladding high rate of weld forming, welding deformation small.
[ترجمه گوگل]روکش فلزی سرعت تشکیل جوش بالا، تغییر شکل جوش کوچک است
[ترجمه ترگمان]شکل فلز با سرعت بالا در شکل دهی جوش، شکل جوشکاری را کم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روکش فلزی (اسم)
cladding

اب فلزی (اسم)
cladding

تخصصی

[عمران و معماری] پوشش - روکار - روکاری
[کامپیوتر] دومین لایه واحد فیبر نوری، واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه می کند .
[برق و الکترونیک] پوشش - روکش کاری 1. فرایندی برای پوشاندن فلز با یک فلز دیگراز طریق چسباندن آن دو به هم و انجام عملیاتی نظیر غلتاندن، فشار، کشش، یا قالب کاری تا اینکه پیوند روی دهد. نمونه آن پوشش سیمهای فولادی با مس است. 2. پیوند دو ماده متفاوت به گونه ای که منجر به پیوند بدون درز یا رگه شود. مانند پوشاندن تارهای شیشه ای خالص با شیشه دارای ناخالصی در فرایند ساخت تارهای نوری با شاخص پله ای یا تدریجی.
[زمین شناسی] پوشش، رو کار، روکاری
[پلیمر] روکش دهی

انگلیسی به انگلیسی

• act of covering with a protective layer; act of bonding one layer of metal to another
cladding is a covering of tiles, wooden boards, or other material that is fixed to the outside of a building to protect it against bad weather or to make it look more attractive.

پیشنهاد کاربران

روکش کاری با استفاده از جوشکاری
cladding ( خوردگی )
واژه مصوب: روکش‏کاری 1
تعریف: پوشاندن فلز یا آلیاژ با لایۀ نازک معمولاً یک فلز دیگر به روش های مکانیکی
غلاف کابل های برق و مخابراتی
روکش کابل های برق و مخابراتی
نمای خارجی

بپرس