clad

/ˈklæd//klæd/

معنی: ملبس، مزین
معانی دیگر: (لباس) پوشیده، مزین به، (فلزکاری) فلز دارای روکش از فلزی دیگر، روکش دار، روکش شده، آبکاری شده، زمان گذشته و اسم مفعول فعل: clothe، بازگشت شود به clothe ملبس

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of clothe.
متضاد: nude

- The little girl was playing outside still clad in her Sunday church clothes.
[ترجمه گوگل] دخترک هنوز با لباس های کلیسای یکشنبه اش بیرون بازی می کرد
[ترجمه ترگمان] دختر کوچک هنوز لباس کلیسای یکشنبه او را پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: clads, cladding, clad
• : تعریف: to bond or attach a metal to (another metal) in order to strengthen or protect it.

جمله های نمونه

1. clad coins
سکه های روکش دار

2. clad in a green overcoat
ملبس به پالتو سبز

3. clad in the beauty of a thousand stars
(لرد بایرون) مزین به زیبایی هزاران ستاره

4. clad steel
پولاد روکش دار

5. a scantly clad lady
خانمی که لباس های نابسنده (برهنگی نما) پوشیده بود

6. She went home and returned more suitably clad.
[ترجمه گوگل]او به خانه رفت و با لباس مناسب برگشت
[ترجمه ترگمان]به خانه رفت و لباس مناسب به تن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A strange figure appeared in the doorway, clad in white.
[ترجمه گوگل]چهره عجیبی در در ظاهر شد که لباس سفید پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]هیکل عجیبی در آستانه در ظاهر شد، ملبس به لباس سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She felt hot, despite being clad only in a thin cotton dress.
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه فقط یک لباس نخی نازک پوشیده بود، احساس گرما می کرد
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه فقط لباس نخی نازک پوشیده بود، احساس گرما می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The emperor was clad in a rich robe encrusted with jewels.
[ترجمه گوگل]امپراتور در ردای غنی پوشیده شده بود که با جواهرات پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]امپراطور لباس پوشیده از جواهرات را پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The walls and floors are clad with ceramic tiles.
[ترجمه گوگل]دیوارها و کف با کاشی و سرامیک پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]دیوارها و طبقات با کاشی های سرامیک پوشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The mountain was clad in mist.
[ترجمه گوگل]کوه پوشیده از مه بود
[ترجمه ترگمان]کوه از مه پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One opened her coat to reveal a scantily clad body.
[ترجمه گوگل]یکی کتش را باز کرد تا اندامی اندک پوشیده شود
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها کتش را باز کرد تا بدن scantily را آشکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her left leg was clad in one of her black lisle stockings.
[ترجمه گوگل]پای چپش را در یکی از جوراب‌های لیز سیاه پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]پای چپش در یکی از جوراب های سیاه her پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gwendolen, still clad in dark blue, was indefatigably marching with the party next to a most sympathetic lady.
[ترجمه گوگل]گوندولن که هنوز آبی تیره پوشیده بود، خستگی ناپذیر همراه با مهمانی در کنار یک خانم دلسوز راهپیمایی می کرد
[ترجمه ترگمان]Gwendolen، که هنوز لباس آبی تیره پوشیده بود، با حزب در کنار یک خانم دلسوز راه می پیمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ملبس (صفت)
clad, clothed, dressed

مزین (صفت)
clad, ornate

انگلیسی به انگلیسی

• cover with a protective layer, bond one layer of metal to another
dressed, attired, covered
if you are clad in particular clothes, you are wearing them; a literary word.

پیشنهاد کاربران

dressed
به تصویر کشیدن
پوشیده
حجاب
دختران چادری
چادر

بپرس