clabber

/ˈklæbʌr//ˈklæbə/

معنی: شیر بریده شده، دلمه شدن
معانی دیگر: شیری که عمدا می گذارند قدری ترش ودلمه شود (bonny clabber می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: sour, thick, or curdled milk.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: clabbers, clabbering, clabbered
• : تعریف: of milk, to thicken, sour, or curdle.

مترادف ها

شیر بریده شده (اسم)
clabber

دلمه شدن (فعل)
clabber, curdle, curd, clot, jell, quail

انگلیسی به انگلیسی

• make sour (of milk)

پیشنهاد کاربران

بپرس