civilised

جمله های نمونه

1. A civilised leader must eschew violence.
[ترجمه گوگل]یک رهبر متمدن باید از خشونت دوری کند
[ترجمه ترگمان]یک رهبر متمدن باید از خشونت جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let's discuss this like civilised people.
[ترجمه گوگل]بیایید مثل افراد متمدن در این مورد بحث کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا در این مورد مثل آدم های متمدن بحث کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They're brutal people behind their civilised veneer.
[ترجمه گوگل]آنها افراد بی رحمی پشت روکش متمدن خود هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها مردمی بی رحم در پشت ظاهر civilised هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I wrote to my ex-wife. She was very civilised about it.
[ترجمه گوگل]به همسر سابقم نامه نوشتم او در مورد آن بسیار متمدن بود
[ترجمه ترگمان]من به همسر سابقم نوشتم او در این مورد خیلی با نزاکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Haas was quite pleasant, very civilised.
[ترجمه گوگل]هاس بسیار دلپذیر بود، بسیار متمدن
[ترجمه ترگمان]Haas بسیار مطبوع و بسیار متمدنانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. China is a highly civilised country.
[ترجمه گوگل]چین کشوری بسیار متمدن است
[ترجمه ترگمان]چین یک کشور بسیار متمدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Terrorism is totally unacceptable in a civilised world.
[ترجمه گوگل]تروریسم در دنیای متمدن کاملاً غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]تروریسم در یک دنیای متمدن کاملا غیرقابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Without unwritten rules civilised life would be impossible.
[ترجمه گوگل]بدون قوانین نانوشته زندگی متمدن غیرممکن خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بدون قوانین نانوشته، زندگی متمدن ممکن است غیر ممکن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I have been re-transformed to myself and this civilised gloom.
[ترجمه گوگل]من دوباره به خودم و این سیاهی متمدن تبدیل شده ام
[ترجمه ترگمان]من دوباره به خودم و این تاریکی civilised تبدیل شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tony Marlow says Britain has become too civilised and doesn't punish offenders properly.
[ترجمه گوگل]تونی مارلو می گوید بریتانیا بیش از حد متمدن شده است و متخلفان را به درستی مجازات نمی کند
[ترجمه ترگمان]تونی مارلو می گوید که بریتانیا بیش از حد متمدن شده است و مجرمان را به درستی مجازات نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Envy was a civilised emotion, attendant upon some degree of security and the possession of things strictly unnecessary to survival.
[ترجمه گوگل]حسادت یک احساس متمدنانه بود که درجاتی از امنیت و در اختیار داشتن چیزهایی بود که برای بقا کاملا غیر ضروری بود
[ترجمه ترگمان]رشک، یک احساس متمدنانه است، که به درجه ای از امنیت و تملک اشیا به شدت غیر ضروری برای زنده ماندن نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It exists in every civilised society so that Governments, the rich and the powerful can not abuse their position.
[ترجمه گوگل]در هر جامعه متمدنی وجود دارد تا دولت ها، ثروتمندان و قدرتمندان نتوانند از موقعیت خود سوء استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]این کشور در همه جامعه متمدن وجود دارد به گونه ای که دولت ها، ثروتمندان و افراد قدرتمند نمی توانند از موقعیت خود سو استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Clearly Stockport's loss of this calm, civilised, distinguished man was Pembroke's gain.
[ترجمه گوگل]واضح است که از دست دادن این مرد آرام، متمدن و برجسته توسط استوکپورت، سود پمبروک بود
[ترجمه ترگمان]واضح بود که از دست دادن این مرد آرام و متمدن هیچ سودی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. During that time, however, civilised inter-state standards went into serious decline.
[ترجمه گوگل]با این حال، در طول آن زمان، استانداردهای متمدن بین دولتی رو به افول جدی رفت
[ترجمه ترگمان]با این حال، در طی آن زمان، استانداردهای داخلی متمدنانه به شدت کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cultured, enlightened, socially advanced (also civilized)

پیشنهاد کاربران

بافرهنگ،
فهمیده
It's people are also civilised

1. متمدن
2. راحت و لذت بخش

بپرس