civilian

/səˈvɪljən//sɪˈvɪlɪən/

معنی: شخص غیر نظامی، غیر نظامی
معانی دیگر: (کسی که جزو ارتش یا شهربانی نباشد) غیرنظامی، نالشگری، شخصی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who is not serving in the military or the police.
مشابه: citizen, laic

- In addition to military personnel, many civilians were killed during the bombings.
[ترجمه گوگل] علاوه بر پرسنل نظامی، بسیاری از غیرنظامیان نیز در جریان این بمباران ها کشته شدند
[ترجمه ترگمان] علاوه بر پرسنل نظامی، بسیاری از شهروندان در طی این بمب گذاری ها کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to civil life or to civilians; not of the military or police.
مترادف: civil
متضاد: military
مشابه: civic, nonmilitary, public

- He needed time to get used to civilian life again after two years in the army.
[ترجمه گوگل] او به زمان نیاز داشت تا پس از دو سال در ارتش دوباره به زندگی غیرنظامی عادت کند
[ترجمه ترگمان] او به زمان نیاز داشت تا پس از دو سال در ارتش به زندگی مدنی عادت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The civilian population will need to be evacuated from the area.
[ترجمه گوگل] جمعیت غیرنظامی باید از منطقه تخلیه شوند
[ترجمه ترگمان] جمعیت غیر نظامی باید از منطقه تخلیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. civilian casualties were heavy
تلفات غیرنظامیان سنگین بود.

2. civilian clothing
لباس شخصی

3. the civilian victims of the bombing
قربانیان غیرنظامی بمباران

4. the twilight zone between military personnel and civilian employees
ناحیه ی مبهم میان کارمندان نظامی و کارمندان غیر نظامی

5. Using these missiles to down civilian aircraft is simply immoral and totally unjustifiable.
[ترجمه فریبا] استفاده از این موشک ها برای به زیر آوردن هواپیماهای غیرنظامی صرفاً غیراخلاقی و کاملاً غیرموجه است.
|
[ترجمه گوگل]استفاده از این موشک ها برای سرنگونی هواپیماهای غیرنظامی به سادگی غیراخلاقی و کاملا غیرقابل توجیه است
[ترجمه ترگمان]استفاده از این موشک ها به پایین هواپیماهای غیر نظامی، ساده و کاملا ناموجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Two soldiers and one civilian were killed in the explosion.
[ترجمه گوگل]در این انفجار دو سرباز و یک غیرنظامی کشته شدند
[ترجمه ترگمان]دو سرباز و یک غیرنظامی در این انفجار کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Every effort is being made to minimize civilian casualties.
[ترجمه گوگل]تمام تلاش ها برای به حداقل رساندن تلفات غیرنظامیان انجام می شود
[ترجمه ترگمان]هر تلاشی برای به حداقل رساندن تلفات غیر نظامی صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The overall extent of civilian casualties remained unclear.
[ترجمه گوگل]میزان کلی تلفات غیرنظامیان نامشخص باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]میزان کلی تلفات غیرنظامیان هنوز مشخص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Civilian targets were bombed in reprisal.
[ترجمه گوگل]اهداف غیرنظامی برای تلافی بمباران شدند
[ترجمه ترگمان]اهداف غیرنظامی در تلافی جویانه بمب گذاری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Civilian trap in the beleaguer city has been airlifted to safety.
[ترجمه گوگل]تله غیرنظامی در شهر محاصره شده با هواپیما به مکان امن منتقل شده است
[ترجمه ترگمان]تله غیرنظامی در شهر beleaguer از طریق هوایی به مکان امن منتقل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Opponents of the war say that civilian villages have been struck several times.
[ترجمه گوگل]مخالفان جنگ می گویند که چندین بار به روستاهای غیرنظامی حمله شده است
[ترجمه ترگمان]مخالفان جنگ می گویند که چندین بار به روستاهای غیر نظامی حمله شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is no reliable information about civilian casualties.
[ترجمه گوگل]اطلاعات موثقی در مورد تلفات غیرنظامیان در دست نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ اطلاعات قابل اعتماد در مورد تلفات غیرنظامیان وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was asked whether a civilian government should seek retribution against military officers involved in human rights abuses.
[ترجمه گوگل]از او پرسیده شد که آیا یک دولت غیرنظامی باید علیه افسران نظامی درگیر در نقض حقوق بشر به دنبال مجازات باشد
[ترجمه ترگمان]از او پرسیده شد که آیا یک دولت غیرنظامی باید به دنبال مجازات افسران نظامی دخیل در نقض حقوق بشر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The handover to civilian government has been delayed.
[ترجمه گوگل]تحویل به دولت غیرنظامی به تعویق افتاده است
[ترجمه ترگمان]تحویل به دولت غیرنظامی به تعویق افتاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شخص غیر نظامی (اسم)
civilian

غیر نظامی (صفت)
civil, civilian

انگلیسی به انگلیسی

• ordinary citizen; person who is not in the military
of or pertaining to civilians; not military
a civilian is anyone who is not a member of the armed forces.

پیشنهاد کاربران

غیرنظامی
مثال: The civilians were evacuated from the war zone.
غیرنظامیان از منطقه جنگی اخراج شدند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
A civilian is someone who is not in the military
شهروند عادی
a person who is not a member of the police or the armed forces
بعضی وقتها اگر در جایگاە صفت بیاد معنی "شخصی" می دهد
Civilian supplies
نیازهای شخصی
لوازم شخصی

( Noun ( COUNT
🔴a person who is not a member of the military or of a police or firefighting force
◀️The bomb injured 12 civilians
ADJECTIVE
always used before a noun
◀️civilian casualties : تلفات غیرنظامی
...
[مشاهده متن کامل]

◀️She left the army and began a civilian career as an airplane mechanic for a commercial airline

عوام
شخص عادی
غیرنظامی
آدم های عادی
افراد عادی
افراد معمولی
معمول، متداول، متعارف
Normal people = civilian

بپرس