cityscape

/ˈsɪtiskeɪp//ˈsɪtiskeɪp/

وابسته به همه ی شهر، سرتاسر شهری، منظره ی شهر، نمای شهر (به ویژه از هواپیما یا جای بلند)، صحنه ی شهری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an artist's view of a city, as in a painting, drawing, photograph, or the like.

(2) تعریف: any view of a city, esp. one in which the buildings are viewed against the horizon.

- The cityscape of San Francisco at night is impressive.
[ترجمه گوگل] منظره شهر سانفرانسیسکو در شب چشمگیر است
[ترجمه ترگمان] The سان فرانسیسکو در شب بسیار تاثیرگذار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Brisk neon routines jolly the cityscape, like the desk-toys of businessmen.
[ترجمه گوگل]روال‌های نئونی تند، مانند اسباب‌بازی‌های میز کار تاجران، منظره شهر را شاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]چراغ های نئون زرق و برق neon مانند میز پر از تجار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At night the cityscape is stunning.
[ترجمه گوگل]در شب منظره شهر خیره کننده است
[ترجمه ترگمان]در شب cityscape خیره کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I reduce the cityscape and make the character more prominent on a first plane.
[ترجمه گوگل]من منظره شهر را کاهش می‌دهم و شخصیت را در اولین صفحه برجسته‌تر می‌کنم
[ترجمه ترگمان]من the را کاهش می دهم و شخصیت برجسته را در صفحه اول بیشتر برجسته می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This was the cityscape of Cubism.
[ترجمه گوگل]این منظره شهری کوبیسم بود
[ترجمه ترگمان] این \"cityscape of\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cityscape and images of a shed on the artists who dwell there on their works.
[ترجمه گوگل]منظره شهری و تصاویر یک سوله بر روی هنرمندانی که در آنجا بر روی آثارشان ساکن هستند
[ترجمه ترگمان]Cityscape و تصاویری از یک انبار روی هنرمندانی که در آثار خود زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The emerging cityscape is often dazzling, but also energy intensive and polluting.
[ترجمه گوگل]منظره شهر در حال ظهور اغلب خیره کننده است، اما همچنین انرژی بر و آلوده کننده است
[ترجمه ترگمان]The در حال ظهور اغلب گیج کننده است، اما انرژی فشرده و آلوده کننده هم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It will give an excellent background for some cityscape photos.
[ترجمه گوگل]این یک پس‌زمینه عالی برای برخی از عکس‌های منظره شهری می‌دهد
[ترجمه ترگمان]آن یک پس زمینه عالی برای برخی از عکس های cityscape خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some say this city has the ugliest cityscape, architecture wise, of all cities in the world.
[ترجمه گوگل]برخی می گویند این شهر از نظر معماری زشت ترین منظره شهری را در بین تمام شهرهای جهان دارد
[ترجمه ترگمان]برخی می گویند که این شهر ugliest cityscape، معماری و همه شهرهای دنیا را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Factor these Kaifeng forming and space pattern of cityscape there is great influence to Ming Dynasty.
[ترجمه گوگل]این شکل گیری کایفنگ و الگوی فضایی منظره شهری تأثیر زیادی بر سلسله مینگ دارد
[ترجمه ترگمان]عامل شکل گیری این Kaifeng و الگوی فضایی of تاثیر زیادی بر دودمان مینگ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dominant character of the cityscape is its poverty.
[ترجمه گوگل]ویژگی غالب منظر شهری فقر آن است
[ترجمه ترگمان]شخصیت اصلی of، فقر آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, to fool with the trifles of which a cityscape is composed seems subversive indeed.
[ترجمه گوگل]با این حال، فریب دادن چیزهای کوچکی که یک منظره شهری از آنها تشکیل شده است، واقعاً خراب به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]با این حال، احمق بودن با این جزئیات که a از آن به دست می آید در واقع خرابکاری به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this fabled financial mecca, the eyes are dazzled by highrise views of the harbor and cityscape below.
[ترجمه گوگل]در این مکه مالی افسانه‌ای، چشم‌ها با چشم‌اندازهای مرتفع از بندر و منظره شهری در زیر خیره می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در این مکا نهایی مالی، چشم ها با دیدگاه highrise از بندرگاه و cityscape زیر خیره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Janey teetering on a ledge with a storm-gray New York cityscape behind her, water towers, sooty brick.
[ترجمه گوگل]جینی روی تاقچه‌ای می‌چرخد و پشت سرش منظره‌ای از شهر نیویورک خاکستری طوفانی، برج‌های آبی، آجر دوده‌ای
[ترجمه ترگمان]جینی روی لبه سنگی دراز کشیده بود و مثل برج های نیویورک که پشت سرش ایستاده بود و برج های آب و آجر دود زده به نظر می رسید، تلو تلو تلو خوران پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr Rice and his factory are an improbable splash of colour on the bleak cityscape.
[ترجمه گوگل]آقای رایس و کارخانه‌اش در منظره‌ی غم‌انگیز شهر، رنگ‌های غیرمحتملی دارند
[ترجمه ترگمان]آقای رایس و کارخانه او به طور غیر محتمل رنگی از رنگ های سرد را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• photograph or painting of city; view of a city

پیشنهاد کاربران

"Cityscape" refers to the visual appearance of a city, including its buildings, streets, and other structures as seen from a distance.
It can symbolize the essence and character of urban life, representing the growth, culture, and architectural style of a city.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
ظاهر بصری یک شهر، از جمله ساختمان ها، خیابان ها و دیگر ساختارها که از دور دیده می شوند.
جوهره و شخصیت زندگی شهری که رشد، فرهنگ و سبک معماری یک شهر را نشان می دهد.
مثال؛
The cityscape of New York is famous for its towering skyscrapers.
نمای شهر نیویورک به خاطر آسمان خراش های بلندش مشهور است.
The artist painted a beautiful cityscape that captured the essence of Paris.
هنرمند یک نمای شهر زیبا کشید که جوهره پاریس را به تصویر کشید.
From the top of the hill, you can see the entire cityscape stretching out before you.
از بالای تپه می توانید کل نمای شهر را که در پیش رویتان گسترده شده ببینید.
مترادف: Urban landscape, skyline, urban view
متضاد: Countryside, rural landscape

cityscape
منظر شهری
نمای شهر ( خط آسمان و خط دید شهر )

بپرس