1. city beautification
زیبا سازی شهر
2. city life and country life
زندگی شهری و زندگی روستایی
3. city sprawl
رشد بی رویه شهر،گسترش بی برنامه ی شهر
4. a city
یک شهر
5. a city bus line
خط اتوبوس شهری
6. a city forlorn of life
شهری که در آن از حیات خبری نیست.
7. a city over the border
شهری در آن سوی مرز
8. a city with the aroma of paris
شهری با ویژگی های (رنگ و بوی) پاریس
9. that city fell in a. d. 90
آن شهر در سنه ی نود میلادی سقوط کرد.
10. the city center is going to seed
مرکز شهر دارد مخروبه می شود.
11. the city council has ordered the demolition of these houses
انجمن شهر دستور تخریب این خانه ها را صادر کرده است.
12. the city dump
آشغال دانی شهر
13. the city hall
(ساختمان) شهرداری
14. the city has two exquisite parks
شهر دارای دو پارک زیبا می باشد.
15. the city in which i resided for many years
شهری که در آن سال ها اقامت داشتم
16. the city is decorated only on festal occasions
فقط در مواقع جشن و سرور شهر را آذین بندی می کنند.
17. the city is divided into several districts
شهر به چندین برزن تقسیم شده است.
18. the city is ringed by mountains
شهر توسط کوه احاطه شده است.
19. the city is situated in a narrow valley
شهر در دره ی باریکی قرار گرفته است.
20. the city is susceptible to air attack
شهر در معرض حمله ی هوایی است.
21. the city is well diked
شهر را خوب سدبندی کرده اند.
22. the city luxuriated into a huge commercial center
شهر به صورت یک مرکز بزرگ بازرگانی شکوفا شد.
23. the city market
بازار شهر
24. the city of new york
شهر نیویورک
25. the city walls go back to sassanian times
باروهای شهر از دوران ساسانیان است.
26. the city was astir with rumors of his death
شایعات مرگ او شهر را به جنب و جوش درآورده بود.
27. the city was at least a day's march away
شهر دست کم در فاصله ی یک روز پیاده روی قرار داشت.
28. the city was beset by myriads of problems
شهر دچار مسایل عدیده ای بود.
29. the city was desolated by two earthquakes
دو زمین لرزه شهر را ویران کرد.
30. the city was destroyed entirely
سراسر شهر ویران شد.
31. the city was illuminated in celebration of victory
شهر را به بزرگداشت پیروزی چراغانی کردند.
32. the city was in a great toss about the possibility of war
امکان بروز جنگ شهر را متلاطم کرده بود.
33. the city was not capable of withstanding a prolonged siege
شهر قادر نبود که یک محاصره ی طولانی را تحمل کند.
34. the city was plowed under
شهر با خاک یکسان شد.
35. the city was stilled by terror
وحشت شهر را غرق در سکوت کرده بود.
36. the city was within the range of our artillery
شهر در تیررس توپخانه ی ما بود.
37. this city displays all the earmarks of poverty and hopelessness
این شهر دارای کلیه ی نشانه های فقر و نومیدی می باشد.
38. this city is no longer livable
این شهر دیگر به درد زندگی نمی خورد.
39. fight city hall
(عامیانه) با سازمان اداری و دیوان سالاری در افتادن
40. a beleaguered city
شهر در محاصره
41. a big city is full of lone women
یک شهر بزرگ پر است از زن های بی شوهر.
42. a big city is the parasite of its surrounding farms
یک شهر بزرگ انگل روستاهای اطراف خویش است.
43. a capital city
پایتخت،شهر عمده
44. a fallen city
شهر سقوط کرده
45. a lawless city
شهر بی قانون
46. a noisy city
شهر پر هیاهو
47. a ruined city
یک شهر ویران (شده)
48. a sprawling city
شهر هرزه روی
49. according to city ordinances
طبق مقررات شهرداری
50. an empty city
شهر خالی از مردم
51. an uphill city
یک شهر مرتفع
52. a lusty young city
شهر جدید و پر رونق
53. amous in the city
شهره ی شهر
54. canals intersect the city in every direction
آبراه ها از هر سو شهر را قطع می کند.
55. famine threatens the city
قحطی شهر را تهدید می کند.
56. fog invests the city
مه شهر را فرا می گیرد.
57. in a foreign city one can easily get lost
آدم در یک شهر بیگانه به آسانی گم می شود.
58. iran's most beautiful city
زیباترین شهر ایران
59. iran's third largest city
سومین شهر بزرگ ایران
60. maximum speed on city roads is 60 kilometers
حداکثر سرعت در جاده های شهر 60 کیلومتر است.
61. once again, the city is stirring
بار دیگر شهر به فعالیت در آمده است.
62. one of the city fathers
یکی از ریش سفیدان شهر
63. over the whole city
در همه ی شهر
64. the demands of city life
الزامات زندگی شهری
65. the multiplication of city crimes
ازدیاد جنایات شهری
66. they bombarded the city with heavy artillery
آنها شهر را با توپخانه سنگین گلوله باران کردند.
67. they captured the city and massacred its inhabitants
آنان شهر را گرفتند و ساکنان آن را قتل عام کردند.
68. they reduced the city by constant bombardment
با بمباران مداوم شهر را به زانو در آوردند.
69. to divide a city into different districts
شهر را به مناطق مختلف بخش کردن
70. to embattle a city
شهری را مستحکم کردن