cissy

/ˈsɪsi//ˈsɪsi/

(انگلیس) رجوع شود به: sissy

جمله های نمونه

1. Cissy Patterson, publisher of the Washington Times-Herald, had fresh flowers brought aboard at stopping places along the way.
[ترجمه گوگل]سیسی پترسون، ناشر واشنگتن تایمز هرالد، گل‌های تازه را در مکان‌های توقف در مسیر آورده بود
[ترجمه ترگمان]سی سی پترسون، ناشر روزنامه Washington Times - هرالد، در طول راه گل های تازه ای به کشتی آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "Kill him, Cissy ! " shrieked Bellatrix, but there was another loud crack, and Narcissa's wand too flew into the air and landed on the other side of the room.
[ترجمه گوگل]بلاتریکس فریاد زد: "کشش کن، سیسی!"، اما صدای بلند دیگری شنیده شد، و عصای نارسیسا نیز به هوا پرواز کرد و در طرف دیگر اتاق فرود آمد
[ترجمه ترگمان]\"بکشش\" سیسی بلاتریکس جیغ کشید، اما صدای بلند دیگری به گوش رسید و چوبدستی نارسیسا در هوا به پرواز درامد و در طرف دیگر اتاق فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Did you hear what happened to Cissy ?
[ترجمه گوگل]شنیدی سیسی چی شد؟
[ترجمه ترگمان]شنیدی چه اتفاقی براش افتاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The earliest was undoubtedly Madame Alexander's Cissy in 195
[ترجمه گوگل]اولین اثر بدون شک سیسی اثر مادام الکساندر در سال 195 بود
[ترجمه ترگمان]اولین باری بود که ننه الکساندر ای در ۱۹۵ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cissy, you must not do this,(Sentence dictionary) you can't trust him.
[ترجمه گوگل]سیسی، شما نباید این کار را انجام دهید، (فرهنگ لغت جملات) نمی توانید به او اعتماد کنید
[ترجمه ترگمان]سی سی، شما نباید این کار را انجام دهید (فرهنگ لغت حکم)شما نمی توانید به او اعتماد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My parents were thrifty - my father wore the same wristwatch for 30 years, and my mother used to mend the stockings we threw away and wear them. "Cissy Pao said. "
[ترجمه گوگل]پدر و مادرم صرفه جویی می کردند - پدرم 30 سال همان ساعت مچی را می زد و مادرم جوراب هایی را که دور می انداختیم درست می کرد و می پوشید سیسی پائو گفت
[ترجمه ترگمان]Cissy گفت: \" پدر و مادرم محتاط بودند - پدرم به مدت ۳۰ سال یک ساعت مچی را به تن کرد و مادرم برای تعمیر جوراب هایش استفاده کرد و آن ها را پوشید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cissy: Oh sure . She doesn't expect to stop until shortly before the baby is born.
[ترجمه گوگل]سیسی: اوه حتما او انتظار ندارد تا اندکی قبل از تولد نوزاد متوقف شود
[ترجمه ترگمان]اوه، حتما انتظار نداره قبل از اینکه بچه به دنیا بیاد متوقف بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Buddie had been very angry, but everyone else had laughed at Frankie and called him a snivelling cissy.
[ترجمه گوگل]بادی خیلی عصبانی شده بود، اما بقیه به فرانکی خندیده بودند و او را یک شیطون خفن خطاب کرده بودند
[ترجمه ترگمان]Buddie خیلی عصبانی شده بود، اما بقیه به فرانکی خندیدند و او را a snivelling می نامیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The men who are nice, handsome, rich, ballsy, but cissy and narrowness, no girl love!
[ترجمه گوگل]مردانی که خوش تیپ، خوش تیپ، پولدار، خوش قیافه، اما شیطون و باریک هستند، هیچ دختری را دوست ندارد!
[ترجمه ترگمان]مردانی که زیبا، زیبا، ثروتمند، ballsy، بی بند و بند هستند، هیچ دختری دوست ندارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When Madame Alexander's New York childhood as a poor east-end immigrant is factored into the equation, Cissy becomes even more complex.
[ترجمه گوگل]وقتی دوران کودکی مادام الکساندر در نیویورک به عنوان یک مهاجر فقیر شرق در معادله لحاظ می شود، سیسی حتی پیچیده تر می شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که دوران کودکی در نیویورک به عنوان یک مهاجر فقیر در شرق در نظر گرفته می شود، سی سی حتی پیچیده تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "Just a fox, " said a woman's voice dismissively from under the hood. "I thought perhaps an Auror — Cissy, wait! "
[ترجمه گوگل]صدای زنی با تحقیر از زیر کاپوت گفت: فقط یک روباه "من فکر کردم شاید یک Auror - سیسی، صبر کن!"
[ترجمه ترگمان]یک زن با حالتی تحقیر آمیز از زیر کاپوت گفت: \"فقط یک روباه، فکر کردم شاید یه کارآگاه - سی سی، صبر کن!\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• effeminate boy or man, male who lacks stereotypically masculine qualities; coward, timid person

پیشنهاد کاربران

بپرس