1. Furthermore, publishing information to enable or assist the circumvention of copy-protection is similarly treated.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، انتشار اطلاعات برای فعال کردن یا کمک به دور زدن حفاظت از کپی به طور مشابه رفتار می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، انتشار اطلاعات برای فعال کردن یا کمک به دور زدن کپی - حفاظت نیز به طور مشابه مورد درمان قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، انتشار اطلاعات برای فعال کردن یا کمک به دور زدن کپی - حفاظت نیز به طور مشابه مورد درمان قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Lawyer - One skilled in the circumvention of the law. Ambrose Bierce
[ترجمه گوگل]وکیل - کسی که در دور زدن قانون مهارت دارد آمبروز بیرس
[ترجمه ترگمان]حقوقدان - یک نفر در دور زدن قانون مهارت داشت امبروس Bierce
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حقوقدان - یک نفر در دور زدن قانون مهارت داشت امبروس Bierce
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That is because thejustness of the anti - circumvention clause is still under dispute.
[ترجمه گوگل]به این دلیل که عادلانه بودن بند ضد دور زدن هنوز مورد مناقشه است
[ترجمه ترگمان]به این دلیل است که thejustness از بند ضد دور هنوز تحت بحث است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به این دلیل است که thejustness از بند ضد دور هنوز تحت بحث است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A new tool will join the censorship circumvention arsenal this September.
[ترجمه گوگل]ابزار جدیدی در سپتامبر امسال به زرادخانه دور زدن سانسور خواهد پیوست
[ترجمه ترگمان]یک ابزار جدید در ماه سپتامبر در انبار بازرسی به دور سانسور خواهد پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک ابزار جدید در ماه سپتامبر در انبار بازرسی به دور سانسور خواهد پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Circumvention and anti-circumvention is the development of the anti-dumping law under the progressively compete of the international trade.
[ترجمه گوگل]دور زدن و ضد دور زدن توسعه قانون ضد دامپینگ تحت رقابت تدریجی تجارت بین المللی است
[ترجمه ترگمان]circumvention و ضد دور زدن، توسعه قانون ضد دامپینگ تحت فشار فزاینده تجارت بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]circumvention و ضد دور زدن، توسعه قانون ضد دامپینگ تحت فشار فزاینده تجارت بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After analyzing Chinese anti - circumvention law, the paper pointed out the shortcomings of the legislation.
[ترجمه گوگل]پس از تجزیه و تحلیل قانون ضد دور زدن چین، این مقاله به کاستی های این قانون اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه پس از تحلیل قانون مبارزه با دور زدن چین، کاستی های قانون را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این روزنامه پس از تحلیل قانون مبارزه با دور زدن چین، کاستی های قانون را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The anti - circumvention clause has its " validity and rationality. ".
[ترجمه گوگل]بند ضد دور زدن «اعتبار و عقلانیت» خود را دارد
[ترجمه ترگمان]عبارت مبارزه با دور زدن \"اعتبار و عقلانیت\" خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عبارت مبارزه با دور زدن \"اعتبار و عقلانیت\" خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We distinguish between two kinds of illegal circumvention of taxation : bootlegging and large - scale organised smuggling.
[ترجمه گوگل]ما بین دو نوع دور زدن غیرقانونی مالیات تمایز قائل هستیم: قاچاق و قاچاق سازمان یافته در مقیاس بزرگ
[ترجمه ترگمان]ما بین دو نوع دور غیر قانونی مالیات تمایز قایل می شویم: bootlegging و قاچاق سازمان یافته بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما بین دو نوع دور غیر قانونی مالیات تمایز قایل می شویم: bootlegging و قاچاق سازمان یافته بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Anti - circumvention law as the sensitive issue of anti - dumping always aroused more attention.
[ترجمه گوگل]قانون مبارزه با دور زدن به عنوان موضوع حساس ضد دامپینگ همواره توجه بیشتری را برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]قانون ضد دور زدن به عنوان مساله حساس ضد دامپینگ همواره توجه بیشتری را به خود جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قانون ضد دور زدن به عنوان مساله حساس ضد دامپینگ همواره توجه بیشتری را به خود جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. However, to adopt the anti - circumvention system may influence public interests.
[ترجمه گوگل]با این حال، اتخاذ سیستم ضد دور زدن ممکن است بر منافع عمومی تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، استفاده از سیستم anti ممکن است بر منافع عمومی تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، استفاده از سیستم anti ممکن است بر منافع عمومی تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. America won't countenance any such circumvention of the sanctions.
[ترجمه گوگل]آمریکا هیچ گونه دور زدن تحریم ها را تحمل نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]آمریکا با تحریم این circumvention صورت نخواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آمریکا با تحریم این circumvention صورت نخواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Also on April 27 measures laying down sanctions against speculation and the circumvention of price controls were announced.
[ترجمه گوگل]همچنین در 27 آوریل تدابیر تحریمی علیه سفته بازی و دور زدن کنترل قیمت ها اعلام شد
[ترجمه ترگمان]همچنین در ۲۷ آوریل، اقدامات علیه احتکار و دور زدن کنترل های قیمت اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همچنین در ۲۷ آوریل، اقدامات علیه احتکار و دور زدن کنترل های قیمت اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The future contract which was born under the modern economic system, by its price discovery function and the circumvention risk function, occupies the main superiority in the commodity exchange.
[ترجمه گوگل]قرارداد آتی که در نظام اقتصادی مدرن متولد شد، با تابع کشف قیمت و تابع ریسک دور زدن، برتری اصلی را در بورس کالا به خود اختصاص می دهد
[ترجمه ترگمان]قرارداد آینده که تحت سیستم اقتصادی مدرن به دنیا آمد، با عملکرد کشف قیمت و تابع خطر دور زدن، برتری اصلی در مبادله کالا را به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قرارداد آینده که تحت سیستم اقتصادی مدرن به دنیا آمد، با عملکرد کشف قیمت و تابع خطر دور زدن، برتری اصلی در مبادله کالا را به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The deficiencies of 2-pyridyl organometallics as partners for Pd-coupling reactions and the circumvention of this problem by using stable pyridine N -oxides have been previously highlighted.
[ترجمه گوگل]کمبود آلی فلزات 2-pyridyl به عنوان شریک برای واکنشهای جفتکننده Pd و دور زدن این مشکل با استفاده از اکسیدهای N پیریدین پایدار قبلاً برجسته شدهاست
[ترجمه ترگمان]کاستی های ۲ - pyridyl organometallics به عنوان شریک برای واکنش های جفت Pd و دور زدن این مشکل با استفاده از pyridine pyridine - اکسیده ای نیتروژن قبلا مشخص شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاستی های ۲ - pyridyl organometallics به عنوان شریک برای واکنش های جفت Pd و دور زدن این مشکل با استفاده از pyridine pyridine - اکسیده ای نیتروژن قبلا مشخص شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید