1. You have to behave very circumspectly inthe lift.
[ترجمه گوگل]در آسانسور باید بسیار محتاطانه رفتار کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید با احتیاط در آسانسور با احتیاط رفتار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو باید با احتیاط در آسانسور با احتیاط رفتار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Still more circumspectly did they avoid in their talk all that could be connected with the dead man.
[ترجمه گوگل]آنها با احتیاط بیشتری در صحبت های خود از هر چیزی که می توانست با مرد مرده مرتبط باشد اجتناب کردند
[ترجمه ترگمان]با این همه از گفتگوی خود با آن مرد مرده خودداری می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این همه از گفتگوی خود با آن مرد مرده خودداری می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Boris smiled circumspectly, a smile that might do duty either for a sneer or a tribute to the jest, according to the way it was received.
[ترجمه گوگل]بوریس با احتیاط لبخند زد، لبخندی که ممکن است با توجه به نحوه دریافت آن، یا برای تمسخر یا ادای احترام به شوخی باشد
[ترجمه ترگمان]بوریس با احتیاط لبخند زد و تبسم کرد و لبخندی زد که هر دو برای مزاح و خنده به این شوخی عادت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بوریس با احتیاط لبخند زد و تبسم کرد و لبخندی زد که هر دو برای مزاح و خنده به این شوخی عادت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. See then that you walk circumspectly, not as fools but as wise.
[ترجمه گوگل]پس ببینید که با احتیاط راه می روید، نه به عنوان احمق، بلکه به عنوان عاقل
[ترجمه ترگمان]آن وقت می بینی که با احتیاط راه می روی، نه به عنوان احمق بلکه به همان اندازه عاقل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن وقت می بینی که با احتیاط راه می روی، نه به عنوان احمق بلکه به همان اندازه عاقل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He paid for two tickets as circumspectly as possible.
[ترجمه گوگل]او دو بلیط را تا حد امکان با احتیاط پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]او دو بلیت را تا آنجا که ممکن بود با احتیاط پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او دو بلیت را تا آنجا که ممکن بود با احتیاط پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. See then that ye walk circumspectly, not as fools, but as wise.
[ترجمه گوگل]پس مراقب باشید که با احتیاط رفتار کنید، نه به عنوان احمق، بلکه به عنوان عاقل
[ترجمه ترگمان]آن وقت می بینید که با احتیاط راه می روید، نه به عنوان احمق ها، بلکه به همان اندازه عاقل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن وقت می بینید که با احتیاط راه می روید، نه به عنوان احمق ها، بلکه به همان اندازه عاقل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Mammary gland hyperplasia should be diagnosed circumspectly by ultrasound.
[ترجمه گوگل]هیپرپلازی غدد پستانی باید با سونوگرافی تشخیص داده شود
[ترجمه ترگمان]hyperplasia غده Mammary باید توسط سونوگرافی تشخیص داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]hyperplasia غده Mammary باید توسط سونوگرافی تشخیص داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A third person rode circumspectly —he had no doubt been cautioned—out of the wood, and stood still behind the count.
[ترجمه گوگل]نفر سوم با احتیاط سوار شد - بدون شک به او هشدار داده شده بود - از چوب بیرون آمد و همچنان پشت شمارش ایستاد
[ترجمه ترگمان]شخص سومی با احتیاط حرکت کرد - شکی نبود که از بیشه بیرون امده است و هنوز پشت سر کنت ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شخص سومی با احتیاط حرکت کرد - شکی نبود که از بیشه بیرون امده است و هنوز پشت سر کنت ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I would suggest that for the time being you behave as circumspectly as possible in political matters.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد میکنم فعلاً در مسائل سیاسی تا حد امکان محتاطانه رفتار کنید
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد می کنم که برای زمانی که شما در مسائل سیاسی محتاطانه رفتار می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد می کنم که برای زمانی که شما در مسائل سیاسی محتاطانه رفتار می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Old Ralf likes me, and I've made myself very serviceable to him, and behaved myself circumspectly here.
[ترجمه گوگل]رالف پیر از من خوشش میآید، و من خودم را بسیار به او خدمت کردهام و در اینجا با احتیاط رفتار کردم
[ترجمه ترگمان]ralf پیر من را دوست دارد و من خودم را برای او درست کردم و در اینجا با احتیاط رفتار کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ralf پیر من را دوست دارد و من خودم را برای او درست کردم و در اینجا با احتیاط رفتار کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This is, in one sense, unobjectionable and Kemp rightly weighs the evidence for influence circumspectly.
[ترجمه گوگل]این، از یک جهت، غیرقابل اعتراض است و کمپ به درستی شواهد نفوذ را با احتیاط می سنجد
[ترجمه ترگمان]این به یک معنی است که unobjectionable و کمپ به درستی شواهد مبنی بر نفوذ محتاطانه را کاهش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این به یک معنی است که unobjectionable و کمپ به درستی شواهد مبنی بر نفوذ محتاطانه را کاهش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The university students' ideology and politics education is an all-directions and multi-layer systemic project, so each part should be thought circumspectly .
[ترجمه گوگل]آموزش ایدئولوژیکی و سیاسی دانشجویان دانشگاه یک پروژه سیستمی همه جانبه و چند لایه است، بنابراین باید به هر بخش با دقت فکر کرد
[ترجمه ترگمان]ایدئولوژی دانشجویان دانشگاه و آموزش سیاسی یک پروژه فراگیر و سیستمی چند لایه است، بنابراین هر بخش باید محتاطانه فکر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ایدئولوژی دانشجویان دانشگاه و آموزش سیاسی یک پروژه فراگیر و سیستمی چند لایه است، بنابراین هر بخش باید محتاطانه فکر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Joining in widespread international condemnation of Japan's aggression, the United States circumspectly supported China.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده با پیوستن به محکومیت گسترده بین المللی تجاوز ژاپن، با احتیاط از چین حمایت کرد
[ترجمه ترگمان]در محکومیت گسترده بین المللی از حمله ژاپن، ایالات متحده محتاطانه از چین حمایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در محکومیت گسترده بین المللی از حمله ژاپن، ایالات متحده محتاطانه از چین حمایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Was busy working so he couldn 't care wife circumspectly, his pretty wife was certainly detached from him .
[ترجمه گوگل]مشغول کار بود، بنابراین نمیتوانست مراقب همسرش باشد، همسر زیبایش مطمئناً از او جدا شده بود
[ترجمه ترگمان]سخت مشغول کار بود تا به زن زیبای او با احتیاط از او جدا شود همسر زیبای او به طور قطع از او جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سخت مشغول کار بود تا به زن زیبای او با احتیاط از او جدا شود همسر زیبای او به طور قطع از او جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید