circumspect

/ˈsɜːrkəmˌspekt//ˈsɜːkəmspekt/

معنی: محتاط، با احتیاط، ملاحظه کار، مال اندیش، با تدبیر
معانی دیگر: پس و پیش نگر، دوراندیش، پیرانگر، مدبر، با مبالات

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: circumspectly (adv.), circumspection (n.), circumspectness (n.)
• : تعریف: characterized by prudent consideration of circumstances or consequences; discreet; cautious.
مترادف: cautious, discreet, judicious
متضاد: impulsive, incautious
مشابه: careful, chary, guarded, mindful, politic, provident, prudent, sagacious, wary

- Her friend's car accident after heavy drinking had made her more circumspect.
[ترجمه گوگل] تصادف اتومبیل دوستش پس از نوشیدن زیاد مشروبات الکلی او را محتاط تر کرده بود
[ترجمه ترگمان] تصادف رانندگی دوستش بعد از نوشیدن شدید، او را بیشتر با احتیاط تر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. doctors are now more circumspect about contagious diseases
دکترها اکنون در مورد بیماری های مسری محتاطترند.

2. The banks should have been more circumspect in their dealings.
[ترجمه گوگل]بانک ها باید در معاملات خود محتاط تر می شدند
[ترجمه ترگمان]بانک ها باید در معاملات خود احتیاط بیشتری داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Officials were circumspect about what the talks had achieved.
[ترجمه گوگل]مقامات نسبت به دستاوردهای مذاکرات محتاط بودند
[ترجمه ترگمان]مسئولان در مورد آنچه که مذاکرات به دست آورده بودند، محتاط بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The governor was usually circumspect when dealing with the media.
[ترجمه گوگل]استاندار معمولاً در برخورد با رسانه ها محتاط بود
[ترجمه ترگمان]استاندار معمولا هنگامی که با رسانه ها سر و کار داشت احتیاط می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is very circumspect when dealing with strangers.
[ترجمه گوگل]او در برخورد با غریبه ها بسیار محتاط است
[ترجمه ترگمان]وقتی با غریبه ها سر و کار دارد خیلی احتیاط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But be circumspect in all your dealings with it.
[ترجمه گوگل]اما در تمام برخوردهای خود با آن محتاط باشید
[ترجمه ترگمان]اما در تمام dealings با آن احتیاط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Walesa was circumspect in discussing his political actions.
[ترجمه گوگل]والسا در بحث درباره اقدامات سیاسی خود محتاط بود
[ترجمه ترگمان]walesa در مورد اقدامات سیاسی خود محتاطانه عمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Target shareholders can sometimes be circumspect about accepting ordinary shares in the offeror, particularly if the takeover has been fiercely contested.
[ترجمه گوگل]سهامداران هدف گاهی اوقات ممکن است نسبت به پذیرش سهام عادی در پیشنهاد دهنده محتاط باشند، به ویژه اگر تصاحب مورد مناقشه شدید قرار گرفته باشد
[ترجمه ترگمان]سهامداران هدف گاهی اوقات می توانند در مورد پذیرش سهام عادی در offeror احتیاط کنند، به خصوص اگر این تصاحب به شدت مورد اعتراض قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Perish that one might be polite or circumspect - such is the mark of the aesthete.
[ترجمه گوگل]هلاک شو که ممکن است فرد مؤدب یا محتاط باشد - این نشانه زیبایی است
[ترجمه ترگمان]Perish که ممکن است مودب و با احتیاط باشد، نشانه the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In a bar one could be reasonably circumspect, casually checking the door between sips of cocktails and snippets of conversation.
[ترجمه گوگل]در یک کافه می‌توان محتاطانه عمل کرد، و به طور معمولی در را بین جرعه‌های کوکتل و تکه‌هایی از مکالمه چک کرد
[ترجمه ترگمان]در بار کسی می توانست با احتیاط و با احتیاط در فاصله بین چند جرعه مشروب و snippets را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was nothing circumspect about Cameron, nothing held-back.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز محتاطانه ای در مورد کامرون وجود نداشت، هیچ چیز بازدارنده ای نبود
[ترجمه ترگمان]در مورد \"کامرون\" هیچ چیز خوبی نبود هیچ چیز پشت سر هم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Perhaps we ought to be a little more circumspect.
[ترجمه گوگل]شاید ما باید کمی محتاط تر باشیم
[ترجمه ترگمان]شاید بهتر باشه یکم بیشتر با احتیاط عمل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No spraying, of course, and only circumspect cutting back at the most appropriate time.
[ترجمه گوگل]بدون سمپاشی، البته، و فقط قطع محتاطانه در مناسب ترین زمان
[ترجمه ترگمان]البته، اسپری کردن، و تنها cutting محتاطانه در زمان مناسب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The reformers were normally more circumspect.
[ترجمه گوگل]اصلاح طلبان معمولا محتاط تر بودند
[ترجمه ترگمان]اصلاح طلبان معمولا بیشتر با احتیاط تر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محتاط (صفت)
careful, alert, cautious, wary, prudent, discreet, cagey, circumspect, chary, forehanded, gingerly, prudential

با احتیاط (صفت)
careful, cautious, wary, prudent, discreet, circumspect, prudish

ملاحظه کار (صفت)
circumspect

مال اندیش (صفت)
circumspect, farseeing, provident, providential, long-headed

با تدبیر (صفت)
shifty, circumspect, tactician

انگلیسی به انگلیسی

• careful, prudent, cautious
if you are circumspect, you avoid taking risks; a formal word.

پیشنهاد کاربران

cautious, calculating, careful, chary, considerate, discreet, gingerly, guarded, safe, wary
بااحتیاط، ملاحظه کار، مال اندیش، باتدبیر
شخص همه جوانب را در نظر بگیر
محتاط،
اطراف را زیر نظر داشتن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : circumspection
✅️ صفت ( adjective ) : circumspect
✅️ قید ( adverb ) : circumspectly
circumspect = cautious = محتاط
( ( محتاط به این معنی که قبل از انجام کار ی فکر میکنه به ریسکای احتمالی ) )
discreet =محتاط
( ( محتاط در جلب توجه ) ) میشه

بپرس