circumscription

/ˌsɜːrkəmˈskrɪpʃn̩//ˌsɜːkəmˈskrɪpʃn̩/

معنی: محدودیت، تعریف، انحصار، فضایامحیط محدود ومشخص شده
معانی دیگر: پیرابندی، حوزه، ناحیه، ناحیه یا جایی که حدود و ثغور آن تعیین شده باشد، محدوده، (دور چیزی) خط کشیدن، پیراکشی، محاط سازی، (هندسه) پیراسازی، پیرانگاری، محیط کردن، مرز کشی، پیرامون سازی، مرزبندی، ماده ای که دور چیزی را فرا بگیرد، پیراگیر، فراگیر

جمله های نمونه

1. a circumscription controlled by a rival political party
حوزه ای که در کنترل حزب سیاسی رقیب است.

2. the circumscription of a patient's diet
محدود سازی رژیم غذایی بیمار

3. This dissertation first studies the circumscription and characteristics of multinational corporations, and analyses the advantages, risks and integrated cost.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه ابتدا محدودیت ها و ویژگی های شرکت های چند ملیتی را مورد مطالعه قرار می دهد و مزایا، خطرات و هزینه های یکپارچه را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]این رساله ابتدا the و ویژگی های شرکت های چند ملیتی را مورد بررسی قرار داده و مزایا، خطرات و هزینه های یکپارچه را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the analysis, anchor age circumscription is to be treated as orthogonal anisotropic medium and the wall rock exceeding the anchorage cirrs umscription as isotropic medium.
[ترجمه گوگل]در تجزیه و تحلیل، محدودیت سن لنگر باید به عنوان محیط ناهمسانگرد متعامد و سنگ دیوار بیش از محدوده لنگرگاه به عنوان محیط همسانگرد در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]در تجزیه و تحلیل، circumscription سن لنگر به عنوان واسطه anisotropic orthogonal و صخره دیواره از لنگرگاه cirrs umscription به عنوان واسطه ایزوتروپیک استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No injurious Alteration or Circumscription of Mens Lands.
[ترجمه گوگل]بدون تغییر مضر یا محدود کردن زمین های مردانه
[ترجمه ترگمان] \"نه\" alteration injurious \"، نه\" سرزمین های \" منز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On circumscription of the genus Dolomiaea DC.
[ترجمه گوگل]در محدود کردن جنس Dolomiaea DC
[ترجمه ترگمان]در circumscription از جنس Dolomiaea DC
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The most ultimate problem on constructing a harmonious stock market is the circumscription of harmonious stock market.
[ترجمه گوگل]مشکل نهایی در ایجاد بازار سهام هماهنگ، محدود شدن بازار سهام هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]مهم ترین مساله ایجاد یک بازار سهام هماهنگ، circumscription بازار سهام هماهنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On the basis of the traditional means of transportation confining, author made the transportation circumscription greatly expand its scope of the application.
[ترجمه گوگل]بر اساس محدودیت وسایل حمل و نقل سنتی، نویسنده محدودیت حمل و نقل را تا حد زیادی دامنه کاربرد خود را گسترش داد
[ترجمه ترگمان]براساس روش های سنتی محدود کننده حمل و نقل، مولف دستور داد که بخش حمل و نقل دامنه آن را به شدت گسترش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Taxus L. is a problematic genus, not only its species are discouragingly similar, but also its family circumscription are still doubtful.
[ترجمه گوگل]Taxus L یک جنس مشکل ساز است، نه تنها گونه های آن به طور دلسرد کننده ای مشابه هستند، بلکه محدودیت خانواده آن نیز هنوز مشکوک است
[ترجمه ترگمان]Taxus ل species a is not only similar similar its its، its but family family family its also also its its its its are are are are are its its its its its its its its its its its still still still still still still still still still doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful doubtful are are are
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Create the most distinctive eco-wetland of North China; while commit to restore and reuse the raw type circumscription.
[ترجمه گوگل]متمایزترین تالاب زیست محیطی شمال چین را ایجاد کنید در حالی که متعهد به بازیابی و استفاده مجدد از محدودیت نوع خام است
[ترجمه ترگمان]the eco را در شمال چین ایجاد کنید؛ در حالی که متعهد به بازیابی و استفاده مجدد از نوع خام circumscription می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However in the realm of morals, there is space for people to choose to outbreak the circumscription with the help of their free will and take responsibility for their choices.
[ترجمه گوگل]با این حال، در حوزه اخلاق، فضایی وجود دارد که افراد با اراده آزاد خود، شیوع محدودیت را انتخاب کنند و مسئولیت انتخاب خود را بر عهده بگیرند
[ترجمه ترگمان]با این حال در قلمرو اخلاقیات، فضایی برای مردم وجود دارد که با کمک اراده آزاد خود، circumscription را با کمک اراده آزاد خود آغاز کنند و مسئولیت انتخاب های آن ها را بر عهده بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is necessary to calculate the min-area encasing box of a circumscription.
[ترجمه گوگل]لازم است که جعبه پوشش حداقل مساحت یک محدوده محاسبه شود
[ترجمه ترگمان]لازم است که جعبه - بر روی min یک circumscription محاسبه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Of course law should control it, or else it would no longer existe if it exceeds law's circumscription.
[ترجمه گوگل]البته قانون باید آن را کنترل کند، وگرنه اگر از محدودیت های قانونی فراتر رود دیگر وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]البته قانون باید آن را کنترل کند، یا اگر از قانون s تجاوز کند، دیگر existe نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Comparing the characters of traditional classroom instruction with that of Web-based instruction, part three makes a circumscription for the new teaching model.
[ترجمه گوگل]با مقایسه ویژگی‌های آموزش سنتی کلاس درس با آموزش مبتنی بر وب، بخش سوم محدودیت‌هایی را برای مدل آموزشی جدید ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]مقایسه ویژگی های آموزش کلاس های درس سنتی با آموزش مبتنی بر وب، بخش سوم باعث می شود که یک مدل برای مدل تدریس جدید ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محدودیت (اسم)
constraint, circumscription, limitation, restriction, finiteness, finitude

تعریف (اسم)
praise, description, explanation, compliment, portrayal, circumscription, definition, quantification, portraiture

انحصار (اسم)
circumscription, restriction, monopoly

فضایامحیط محدود ومشخص شده (اسم)
circumscription

تخصصی

[ریاضیات] محدودیت، تعریف

انگلیسی به انگلیسی

• delimitation; restriction; inscription on a coin

پیشنهاد کاربران

بپرس