circumferential

/sərkʌmfəˈrenʃəl//səˌkʌmfəˈrenʃəl/

معنی: پیرامونی، جنبی
معانی دیگر: پیرامونی، جنبی

جمله های نمونه

1. Circumferential defect of cervical esophagus reconstructed with bilateral platysma myocutaneous flaps is a new method designed by ourselves.
[ترجمه گوگل]نقص محیطی مری گردنی بازسازی شده با فلپ های میوکوتنئوس پلاتیسمای دوطرفه روش جدیدی است که توسط خودمان طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]نقص circumferential مری cervical با platysma myocutaneous bilateral یک روش جدید است که توسط خود ما طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective To evaluate excision-closed hemorrhoidectomy for severe prolapsed circumferential hemorrhoids by using stapler device.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی هموروئیدکتومی بسته اکسیزیون برای هموروئیدهای محیطی پرولاپس شدید با استفاده از دستگاه استپلر
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی برش برش به دلیل prolapsed شدید محیطی hemorrhoids با استفاده از دستگاه stapler
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Results. Circumferential fusions exhibited significantly steeper motion gradients at the proximal adjacent level compared with TDR during flexion.
[ترجمه گوگل]نتایج همجوشی های محیطی شیب حرکتی به طور قابل توجهی تندتر در سطح مجاور پروگزیمال در مقایسه با TDR در طول خم شدن نشان دادند
[ترجمه ترگمان]نتایج circumferential fusions شیب های حرکت steeper را در سطح مجاور مجاور در مقایسه با TDR در طول flexion نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A continuous circumferential band applied to an insulated conductor at regular intervals for identification.
[ترجمه گوگل]یک نوار محیطی پیوسته برای شناسایی به یک هادی عایق در فواصل منظم اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]یک باند پیرامونی پیوسته برای یک هادی عایق در فواصل زمانی منظم برای شناسایی اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nicholas Spykman, the twentieth-century scholar of geopolitics, noted that throughout history, states have engaged in "circumferential and transmarine expansion" to gain control of adjacent seas.
[ترجمه گوگل]نیکلاس اسپایکمن، محقق قرن بیستم ژئوپلیتیک، خاطرنشان کرد که در طول تاریخ، دولت ها برای به دست آوردن کنترل دریاهای مجاور، درگیر «گسترش محیطی و فرادریایی» بوده اند
[ترجمه ترگمان]نیکولاس Spykman، محقق سیاسی قرن بیستم، به این نکته اشاره کرد که در طول تاریخ ایالات در \"انبساط و گسترش transmarine\" برای به دست آوردن کنترل دریاهای مجاور درگیر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The defect is axial and circumferential crack and lamination.
[ترجمه دکتر] این نقص، ترک محوری و ترک محیطی و همچنین تورق است.
|
[ترجمه گوگل]عیب ترک محوری و محیطی و لمینیت است
[ترجمه ترگمان]این عیب محوری است و crack و lamination است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The radial displacement must be accompanied by a circumferential force.
[ترجمه گوگل]جابجایی شعاعی باید با نیروی محیطی همراه باشد
[ترجمه ترگمان]جابجایی شعاعی باید با یک نیروی محیطی همراه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Meanwhile the effect of circumferential curvature of spring, curvature of waveshape and additional deflection are considered also.
[ترجمه گوگل]در این میان تأثیر انحنای محیطی فنر، انحنای شکل موج و انحراف اضافی نیز در نظر گرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]در این میان، تاثیر انحنای محیطی فنر، انحنای of و انحراف بیشتر نیز در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The contour map of small circumferential total pressure distortion with high pressure area at centre can be simulated by the method of the combination of lip and rod.
[ترجمه گوگل]نقشه کانتور اعوجاج فشار کل محیطی کوچک با ناحیه فشار بالا در مرکز را می توان با روش ترکیب لبه و میله شبیه سازی کرد
[ترجمه ترگمان]نقشه کانتور از total کوچک و پیرامونی با مساحت فشار بالا در مرکز می توان با روش ترکیبی از ترکیب لب و میله شبیه سازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Treatment of deep circumferential bony defects around the mandibular secondary molars is a great challenge to periodontist.
[ترجمه گوگل]درمان نقایص استخوانی محیطی عمیق در اطراف دندان های آسیاب ثانویه فک پایین یک چالش بزرگ برای پریودنتیست است
[ترجمه ترگمان]اصلاح عیوب پیچیده و استخوانی در اطراف آسیاب secondary ثانویه، یک چالش بزرگ برای periodontist است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ultrasound scanning ways covering the total axial, circumferential and zone of drill tube were researched.
[ترجمه گوگل]روش‌های اسکن اولتراسوند که کل محوری، محیطی و ناحیه لوله مته را پوشش می‌دهند مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش های بررسی فراصوت با پوشش دادن کل محوری، پیرامونی و منطقه لوله حفاری مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this case, the dimensionless circumferential velocity at exit of high-pressure rotor is an important design target value.
[ترجمه گوگل]در این مورد، سرعت محیطی بدون بعد در خروجی روتور فشار بالا یک مقدار هدف طراحی مهم است
[ترجمه ترگمان]در این مورد سرعت محیطی بدون بعد در خروج روتور فشار بالا یک مقدار هدف طراحی مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Additionally, the larger the circumferential velocity component of hub leakage flow, the greater the deleterious effect of hub leakage upon the rotor flow.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هرچه مولفه سرعت محیطی جریان نشتی هاب بزرگتر باشد، اثر مضر نشتی هاب بر جریان روتور بیشتر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هرچه اجزای سرعت پیرامونی جریان نشتی مرکزی بیشتر باشد، تاثیر زیانبار جریان نشتی در جریان روتور بیشتر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the tabs intensified the circumferential vortices greatly in addition to the generation of streamwise vortices.
[ترجمه گوگل]و زبانه ها علاوه بر تولید گرداب های جریانی، گرداب های محیطی را بسیار تشدید کردند
[ترجمه ترگمان] And vortices the greatly in to the streamwise streamwise streamwise streamwise intensified intensified intensified of of of of of of of of of of of intensified intensified intensified intensified intensified intensified intensified intensified intensified intensified intensified intensified vortices vortices vortices vortices vortices vortices vortices vortices vortices vortices vortices vortices vortices vortices vortices vortices
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیرامونی (صفت)
circumferential, peripheral

جنبی (صفت)
next, lateral, circumferential, peripheral

تخصصی

[عمران و معماری] دایره ای - محیطی
[برق و الکترونیک] محیطی، جنبی
[ریاضیات] واقع بر محیط دایره، محیطی

انگلیسی به انگلیسی

• situated at or near the circumference of a circle; located at the periphery, outlying, located at the edge; indirect, roundabout

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : circumference
✅️ صفت ( adjective ) : circumferential
✅️ قید ( adverb ) : _
inner circumferential lamellae
تیغه های چرخشی داخلی
( مربوط به بافت استخوان )
محیطی

بپرس