circulatory

/ˈsɜːrkjələˌtɔːri//ˌsɜːkjəˈleɪtəri/

گردشی، وابسته بگردش خون، مربوطیه دوران خون

جمله های نمونه

1. the circulatory system
دستگاه گردش خون

2. He died of circulatory failure.
[ترجمه محمد حسین بهرامی] او بخاطر نقص در گردش خون فوت کرد
|
[ترجمه گوگل]او بر اثر نارسایی گردش خون درگذشت
[ترجمه ترگمان] اون بخاطر شکست گردش خون مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Peri-operative period Circulatory function will be monitored and maintained by the anaesthetist.
[ترجمه گوگل]دوره بعد از عمل عملکرد گردش خون توسط متخصص بیهوشی کنترل و نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]دوره زمانی Peri کارکرد گردش خون تحت نظارت است و توسط متخصص بی هوشی نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Third, the main sources of mortality are cancers, circulatory diseases and respiratory diseases.
[ترجمه گوگل]سوم، منابع اصلی مرگ و میر سرطان ها، بیماری های گردش خون و بیماری های تنفسی هستند
[ترجمه ترگمان]سوم، منابع اصلی مرگ و میر، سرطان، بیماری های گردش خون و بیماری های تنفسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was no evidence of neurologic circulatory, or bony injury.
[ترجمه گوگل]هیچ شواهدی از آسیب عصبی گردش خون یا استخوان وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ شواهدی از جریان خون و یا آسیب استخوانی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Diseases of the circulatory system - including heart attacks - are Britain's biggest killer at 29794 deaths last year.
[ترجمه گوگل]بیماری های سیستم گردش خون - از جمله حملات قلبی - با 29794 مرگ در سال گذشته بزرگترین قاتل بریتانیا هستند
[ترجمه ترگمان]بیماری های سیستم گردش خون - از جمله حملات قلبی - بزرگ ترین قاتل بریتانیا در مرگ ۲۹۷۹۴ سال گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Blockage of these results in circulatory impediment which may lead eventually to congestive cardiac failure.
[ترجمه گوگل]انسداد این موارد منجر به اختلال در گردش خون می شود که ممکن است در نهایت منجر به نارسایی احتقانی قلب شود
[ترجمه ترگمان]استفاده از این نتایج در impediment گردش خون که ممکن است در نهایت منجر به نارسایی احتقانی قلبی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The manometer readings provide the best guide to circulatory volume and thus allow fluid replacement therapy to be accurately calculated.
[ترجمه گوگل]خوانش مانومتر بهترین راهنمای حجم گردش خون را ارائه می دهد و بنابراین امکان محاسبه دقیق درمان جایگزینی مایع را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]خوانش manometer بهترین راهنما برای حجم گردش خون را فراهم می کند و در نتیجه اجازه می دهد که درمان جایگزینی مایع به دقت محاسبه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Diabetes can cause circulatory problems.
[ترجمه گوگل]دیابت می تواند باعث مشکلات گردش خون شود
[ترجمه ترگمان]دیابت می تواند باعث مشکلات گردش خون شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The findings, the scientists claim, suggest the beast's circulatory system was more advanced than that of reptiles, and supports the hypothesis that many dinosaurs were warm-blooded animals.
[ترجمه گوگل]دانشمندان ادعا می‌کنند که یافته‌ها نشان می‌دهد که سیستم گردش خون این جانور از خزندگان پیشرفته‌تر بوده است و از این فرضیه حمایت می‌کند که بسیاری از دایناسورها حیوانات خونگرم بودند
[ترجمه ترگمان]یافته ها، دانشمندان ادعا می کنند که سیستم گردش خون حیوان پیشرفته تر از دیگر خزندگان است و از این فرضیه که بسیاری از دایناسورها حیواناتی خون گرم بودند، پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion The portal hypertensive rats were in hyperdynamic circulatory state ( HCS ).
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری موش‌های پرفشار پورتال در حالت هیپردینامیک گردش خون (HCS) قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری موش ها با فشار خون در این درگاه، در حالت گردش خون hyperdynamic (HCS)بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They knew that with the women's shared circulatory system, the risk was great.
[ترجمه گوگل]آنها می‌دانستند که با سیستم گردش خون مشترک زنان، این خطر بزرگ است
[ترجمه ترگمان]آن ها می دانستند که با سیستم گردش خون مشترک زنان، خطر بسیار زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In fulminant cases, it may lead rapidly to circulatory failure or malignant arrhythmia, causing mortality.
[ترجمه گوگل]در موارد برق آسا، ممکن است به سرعت به نارسایی گردش خون یا آریتمی بدخیم منجر شود و باعث مرگ و میر شود
[ترجمه ترگمان]در موارد fulminant، ممکن است به سرعت به نارسایی گردش خون و یا بی نظمی بدخیم منجر شود و باعث مرگ و میر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective It is to observe EKG changes in circulatory failure dogs during phosphate pesticide Dichlorvos poisoning and remedying with counterpoison.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده تغییرات EKG در سگ‌های نارسایی گردش خون در طول مسمومیت با آفت‌کش‌های فسفاته دیکلرووس و رفع آن با سم ضد
[ترجمه ترگمان]هدف این کار، مشاهده تغییرات EKG در سگ های شکست گردش خون در طول مسمومیت ناشی از آفت کش ها و درمان با counterpoison است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] توزیع خون وسیستم بازیابی در یک اندام

انگلیسی به انگلیسی

• traveling in a circuit; pertaining to circulation; pertaining to the flow of blood though the body
circulatory problems are problems related to the circulation of blood in the body; a medical term.

پیشنهاد کاربران

{مربوط به} گردش یا جریان خون
مثال:
He died of circulatory failure.
او به سبب نقصان گردش خون فوت کرد.
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : circulat/ory ✅ تلفظ واژه: SIR - kū - lā - tōr - ē ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: مربوط به گردش خون ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
[پزشکی] مربوط به گردش خون
circulatory ( adj ) = به جریان در آورنده خون، گردش کننده خون ( مربوط به گردش خون و جریان خون )
Definition =مربوط به سیستمی است که خون را در بدن حرکت می دهد و شامل قلب ، عروق و رگ ها می شود/

...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - This either implies a failure to recognize the associated circulatory disorders or a failure to record them.
این یا به معنی عدم تشخیص اختلالات گردش خون مرتبط یا عدم ثبت آنها است.
2 - We did not give any treatment to our fetus, since overt circulatory failure did not develop during the carefully monitored fetal course.
ما هیچ درمانی برای جنین خود انجام ندادیم ، زیرا نارسایی آشکار به جریان درآورنده گردش خون در طول دوره جنینی که با دقت زیر نظر گرفته شد ایجاد نشد.

گرداننده، چرخنده

بپرس