circadian

/sərˈkeɪdiən//sɜːˈkeɪdiən/

شبانه روزی، (زیست شناسی) وابسته به بیست و چهار ساعت، روز و شبی (در مورد آهنگ کار غده ها و سوخت و ساز و ساعات خواب و بیداری و اثرات سفر با هواپیما و غیره به کار می رود) (مقایسه شود با: diurnal)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: denoting or concerning behavioral or physiological activities that recur at about twenty-four-hour intervals, such as sleep rhythms.

جمله های نمونه

1. Jet lag occurs because jet travel ignores the circadian timekeeper.
[ترجمه گوگل]تاخیر جت به این دلیل اتفاق می‌افتد که سفر با جت، زمان‌سنج شبانه‌روزی را نادیده می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]تاخیر جت به این دلیل رخ می دهد که سفر جت حضور و غیاب را نادیده می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When you remain awake all night, your circadian rhythm does not cease.
[ترجمه گوگل]وقتی تمام شب بیدار بمانید، ریتم شبانه روزی شما متوقف نمی شود
[ترجمه ترگمان]وقتی تمام شب بیدار بمانید، ریتم circadian متوقف نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In complete darkness, the circadian clock still continues to tick vigorously.
[ترجمه گوگل]در تاریکی کامل، ساعت شبانه روزی همچنان به شدت به تیک تاک ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]در تاریکی کامل، ساعت شبانه روزی همچنان به شدت به تیک زدن ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The timeslip had upset my circadian rhythms.
[ترجمه گوگل]جدول زمانی ریتم شبانه روزی ام را به هم ریخته بود
[ترجمه ترگمان]زمان لغزه با ریتم circadian مرا ناراحت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The circadian rhythm you feel as wakefulness and sleepiness is the result of internal body changes.
[ترجمه گوگل]ریتم شبانه روزی که به عنوان بیداری و خواب آلودگی احساس می کنید، نتیجه تغییرات درونی بدن است
[ترجمه ترگمان]ریتم شبانه روزی که شما احساس می کنید، بیداری و خواب آلودگی حاصل تغییرات بدن داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The circadian rhythm persisted after pinealectomy, but disappeared after constant light exposure. The response of SCN neurons to MEL was mainly inhibitory.
[ترجمه گوگل]ریتم شبانه روزی پس از پینالکتومی ادامه داشت، اما پس از قرار گرفتن در معرض نور ثابت ناپدید شد پاسخ نورون های SCN به MEL عمدتاً مهاری بود
[ترجمه ترگمان]ریتم شبانه روزی بعد از pinealectomy ادامه داشت، اما بعد از نوردهی مداوم نور از بین رفت پاسخ نورون های SCN به MEL عمدتا بازدارنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion Ventricular repolaization time had circadian rhythm ( long at night, short in day ).
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری زمان رپولایزاسیون بطنی دارای ریتم شبانه‌روزی (طولانی در شب، کوتاه در روز) بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن زمان ریتم شبانه روزی بود (در طول شب، کوتاه در روز)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Circadian cancer biology: Does the time of day we treat matter?
[ترجمه گوگل]بیولوژی سرطان شبانه روزی: آیا زمانی از روز که درمان می کنیم مهم است؟
[ترجمه ترگمان]زیست شناسی سرطان پستان: آیا زمان آن روز با اهمیت برخورد می کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That can change throughout one's life based on age and other factors affecting the internal clock or "circadian rhythms. "
[ترجمه گوگل]این می تواند در طول زندگی فرد بر اساس سن و سایر عوامل موثر بر ساعت داخلی یا "ریتم شبانه روزی" تغییر کند
[ترجمه ترگمان]این می تواند در طول زندگی فرد براساس سن و سایر عوامل موثر بر ساعت داخلی یا \"ریتم شبانه روزی\" تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusions The circadian rhythm of blood pressure has good stability.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری ریتم شبانه روزی فشار خون ثبات خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری - ریتم شبانه روزی فشار خون، ثبات خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The circadian - based therapy holds promising future and the research emphasis is on prognosis and prevention.
[ترجمه گوگل]درمان مبتنی بر شبانه روز آینده امیدوار کننده ای دارد و تاکید پژوهش بر پیش آگهی و پیشگیری است
[ترجمه ترگمان]این درمان شبانه روزی آینده امیدبخش را برگزار می کند و تاکید تحقیقاتی بر پیش بینی و پیش گیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Little drops of water finally can wear stone, not because it is strong, but due to circadian won't drop pendant.
[ترجمه گوگل]قطرات کوچک آب در نهایت می تواند سنگ را بپوشاند، نه به دلیل قوی بودن، بلکه به دلیل عدم رها شدن آویز شبانه روزی
[ترجمه ترگمان]قطرات کمی از آب در نهایت می تواند سنگ را بپوشد، نه به این خاطر که قوی است، اما به خاطر عقربه های ساعت طول نخواهد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By early morning, per and timeless levels are once again very low, and the circadian cycle begins a new day.
[ترجمه گوگل]در اوایل صبح، سطح هر و بی زمان بار دیگر بسیار پایین است و چرخه شبانه روزی روز جدیدی را آغاز می کند
[ترجمه ترگمان]تا صبح زود، به ازای هر سطح، بار دیگر بسیار پایین است، و چرخه روال شبانه روزی روز جدیدی را آغاز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Exercise will raise your body temperature, allowing you to adjust to your new circadian rhythm.
[ترجمه گوگل]ورزش دمای بدن شما را افزایش می دهد و به شما این امکان را می دهد که با ریتم شبانه روزی جدید خود سازگار شوید
[ترجمه ترگمان]ورزش کردن دمای بدن شما را بالا می برد و به شما این امکان را می دهد که با ریتم شبانه روزی خود سازگار شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] شبانه روزی به یک دوره زمانی 24 ساعته یا یک رخداد که در حدود 24 ساعت یا فواصل روزانه ظاهر می شود، می گویند. مثلاً دوره های شبانه روزی. مقایسه شود با: circannian.

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or occurring in 24-hour periods or cycles

پیشنهاد کاربران

circadian rhythms ( سیرکِیدیِن ) = ریتم های شبانه روزی
شبانه روزی
چرخه شبانه روزی
سیستمهای دوره ای زیستی با تکرار در طی 24 ساعت شبانه روز

بپرس