cio


(امریکا) همایش سازمان های صنعتی (رجوع شود به: afl-cio)

جمله های نمونه

1. The CIO has a key role to play.
[ترجمه گوگل]CIO نقش کلیدی ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]مدیر فن آوری اطلاعات نقشی کلیدی در بازی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A CIO can quickly see which applications need improvement and which are meeting corporate objectives.
[ترجمه گوگل]یک CIO می تواند به سرعت متوجه شود که کدام برنامه ها نیاز به بهبود دارند و کدامیک اهداف شرکت را برآورده می کنند
[ترجمه ترگمان]مدیر کل اطلاعات می تواند به سرعت متوجه شود که کدام کاربردها به بهبود نیاز دارند و اهداف شرکت را برآورده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Enterprise Chief Information Officer(CIO) candidate selection is a decision-making issue that includes both quantitative and qualitative factors.
[ترجمه گوگل]انتخاب نامزد مدیر ارشد اطلاعات سازمانی (CIO) یک موضوع تصمیم گیری است که شامل عوامل کمی و کیفی می شود
[ترجمه ترگمان]انتخاب کاندیدای ارشد اطلاعات (CIO)یک مساله تصمیم گیری است که هم شامل عوامل کمی و هم کیفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The CIO and It'senior managers are fired.
[ترجمه گوگل]CIO و مدیران ارشد آن اخراج می شوند
[ترجمه ترگمان]مدیر کل اطلاعات و مدیران ارشد اخراج می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Steve Coyle, CEO, the AFL - CIO Housing Investment Trust, Former Boston Redevelopment Authority.
[ترجمه گوگل]استیو کویل، مدیر عامل AFL - CIO Housing Investment Trust، سازمان سابق توسعه مجدد بوستون
[ترجمه ترگمان]استیو Coyle، مدیر عامل \"تراست سرمایه گذاری وزارت مسکن - CIO\"، سازمان سابق Redevelopment بوستون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The CIO rapidly developed into a full competitor with the AFL.
[ترجمه گوگل]CIO به سرعت به یک رقیب کامل با AFL تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]مدیر کل اطلاعات به سرعت به یک رقیب کامل با اتحادیه AFL تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The business dependence on IS requires that the CIO ensures seamless service delivery and operational stability.
[ترجمه گوگل]وابستگی کسب و کار به IS مستلزم آن است که CIO ارائه خدمات یکپارچه و ثبات عملیاتی را تضمین کند
[ترجمه ترگمان]وابستگی کسب وکار به IS مستلزم آن است که مدیر CIO انتقال خدمات یکپارچه و ثبات عملیاتی را تضمین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For preparing large area CIO films with low resistivity and high transmissivity, we studied the effect of oxygen density and substrate temperature on optical and electrical properties, respectively.
[ترجمه گوگل]برای تهیه فیلم‌های CIO با مساحت بزرگ با مقاومت کم و قابلیت انتقال بالا، ما به ترتیب تأثیر چگالی اکسیژن و دمای بستر را بر خواص نوری و الکتریکی بررسی کردیم
[ترجمه ترگمان]برای تهیه فیلم های حاوی اطلاعات منطقه ای گسترده با مقاومت کم و مقاومت بالا، اثر تراکم اکسیژن و دمای زیرلایه بر خواص نوری و الکتریکی را مورد مطالعه قرار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Alternatively, will the CIO send an email saying: "Yammer is not allowed with our corporate email".
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، آیا CIO ایمیلی با این مضمون ارسال می کند: "Yammer با ایمیل شرکتی ما مجاز نیست"
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، مدیر فن آوری اطلاعات یک ایمیل ارسال می کند که می گوید: \"Yammer با ایمیل شرکت ما مجاز نیست\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Discusses the roles and responsibilities of CIO and the quality necessary for being competent at them.
[ترجمه گوگل]در مورد نقش ها و مسئولیت های CIO و کیفیت لازم برای شایستگی در آنها بحث می کند
[ترجمه ترگمان]در مورد نقش ها و مسئولیت های مدیر ارشد و کیفیت مورد نیاز برای صلاحیت در آن ها بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Plenty of professionals want to meet the CEO, CIO, or C - whoever - can - help.
[ترجمه گوگل]بسیاری از متخصصان می خواهند با مدیر عامل، CIO یا C ملاقات کنند - هر کسی که می تواند - کمک کند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از متخصصان می خواهند با مدیر عامل، CIO، یا C - هر کس که می تواند کمک کند، ملاقات کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In my view CIO should not fear the reduction of size of IT department.
[ترجمه گوگل]به نظر من CIO نباید از کاهش اندازه بخش فناوری اطلاعات بترسد
[ترجمه ترگمان]به عقیده من، مدیر کل اطلاعات نباید از کاهش اندازه بخش IT بترسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. AFL - CIO President John Sweeney was swift with praise for the tire decision.
[ترجمه گوگل]AFL - جان سوئینی رئیس CIO با تمجید از تصمیم تایر سریع بود
[ترجمه ترگمان]\"جان سویینی\"، رئیس جمهور آمریکا، با تحسین از این تصمیم لاستیک، به سرعت مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The CIO or CTO probably can't recover the site either, at least not very quickly.
[ترجمه گوگل]احتمالاً CIO یا CTO نیز نمی توانند سایت را بازیابی کنند، حداقل نه خیلی سریع
[ترجمه ترگمان]مدیر CIO یا CTO احتمالا نمی توانند به سرعت سایت را بازیابی کنند، حداقل نه خیلی سریع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. E videro alcuni de'suoi discepoli prendevano cibo con mani impure, cio è non lavate.
[ترجمه گوگل]E videro alcuni de'suoi discepoli prendevano cibo con mani nonpur, cio è non lavate
[ترجمه ترگمان]مانی گم suoi discepoli prendevano cibo cibo impure،، cio e non
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Chief Information Officer
موضوع: علمی
مدیر ارشد فناوری اطلاعات سی آی اُ (CIO) عنوان شغلی است برای بالاترین مقام تصمیم گیرنده یک اداره یا بخش فناوری اطلاعات در یک سازمان. گزارشات این مدیر برای مدیر عامل (مدیر ارشد اجرایی) یا CEO تهیه و ارسال می گردد. معمولاً این مدیر عضو هیات اجرایی ارشد سازمان می باشد. مهارتهای فنی این مدیر را نمی توان برای تمامی سازمانها یکسان تعیین کرد و هر سازمانی نسبت به ماموریت و شرح وظایف خود، مهارتهای فنی ویژه ای را برای این سمت تعریف می کند.

در گذشته مهارتهای فنی عمومی همچون علوم انفورماتیک – مهندسی نرم افزار یا سیستم های اطلاعاتی برای این سمت ذکر می شد، که امروزه به هیچ وجه همگانی نمی باشد. به تازگی توانایی های مدیریتی مورد نظر برای CIO را تیز هوشی تجاری و چشم اندازهای استراتژیک و مقدم بر مهارتهای فنی شخص ذکر می کنند.

نقش CIO گاه به مدیر ارشد دانش یا CKO بسط داده می شود (مدیری که نه تنها با اطلاعات بلکه با دانش نیز سروکار دارد). همچنین نقش CIO گاه با مدیر ارشد تکنولوژی یا CTO تعویض می گردد (مدیر CTO معمولاً بیشتر با توسعه و بهبود نرم افزاری و تحقیقات علمی سروکار دارد. عمر ماندگاری یک CIO در یک سازمان معمولاً ۵٫۷ سال و درآمد میانگین شخص در سال در کشور آمریکا ۱۸۵٫۱۲۵ دلار می باشد. در نظرسنجی انجام گرفته در سال ۲۰۰۶ از مدیران CIO ۴۱٪ اعلام کردند که به دنبال موقعیت بهتر در سازمان دیگر می باشند و این در حالی است که ۵۹ ٪ نیز اعلام کردند موقعیت دیگری را دنبال نمی کنند.

تخصصی

[کامپیوتر] متصدی ارشد اطلاعات -متصدی تجاری که خود مسئول مدیریت اطلاعاتش است-chief infomation officer

انگلیسی به انگلیسی

• north american alliance of industrial labor unions
manager in charge of information technology inside an organization or company

پیشنهاد کاربران

C. I. O
Chief Information Officer
This is a senior executive responsible for managing and implementing an organization’s information technology strategy and systems. The CIO oversees the use of technology to support the company’s goals, improve efficiency, and ensure data security and privacy.
...
[مشاهده متن کامل]

مدیر اجرایی ارشد که مسئول مدیریت و پیاده سازی استراتژی و سیستم های فناوری اطلاعات یک سازمان است. CIO بر استفاده از فناوری برای حمایت از اهداف شرکت، بهبود کارایی و تضمین امنیت و حریم خصوصی داده ها نظارت می کند.
We need the CIO’s expertise to assess our infrastructure and recommend the best solutions.
What are the main responsibilities of our CIO in terms of data governance?

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-manager/
Chief investment officer :مدیر سرمایه گذاری
Chief Innovation Officer
متصدی ارشد نوآوری

بپرس