1. cinnamon bread
نان دارچین دار
2. Ginger, nutmeg, cinnamon, pepper and cloves are common spices.
 [ترجمه گوگل]زنجبیل، جوز هندی، دارچین، فلفل و میخک از ادویه های رایج هستند 
[ترجمه ترگمان]زنجبیل، جوز هندی، دارچین، فلفل و میخک نوعی ادویه معمولی هستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Cinnamon, ginger and cloves are all spices.
 [ترجمه گوگل]دارچین، زنجبیل و میخک همگی ادویه جات هستند 
[ترجمه ترگمان]دارچین، زنجبیل و میخک همه ادویه هستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Mix the cinnamon with the rest of the sugar.
 [ترجمه گوگل]دارچین را با بقیه شکر مخلوط کنید 
[ترجمه ترگمان]دارچین را با بقیه شکر مخلوط کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Their bread is spiced with cinnamon.
6. They sell cinnamon rolls on steroids.
 [ترجمه گوگل]آنها رول دارچین را روی استروئید می فروشند 
[ترجمه ترگمان]اونا دارچین رو به استروئید میفروشن 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Cinnamon is an excellent flavour enhancer.
 [ترجمه گوگل]دارچین یک تقویت کننده طعم عالی است 
[ترجمه ترگمان]دارچین عطر بسیار خوبی دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. He spiced the biscuits with cinnamon.
 [ترجمه گوگل]بیسکویت ها را با دارچین ادویه کرد 
[ترجمه ترگمان]بیسکوییت را با دارچین چرب کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Drinking ginger tea and cinnamon tea are traditional ways of keeping healthy in the winter, he says.
 [ترجمه گوگل]او می گوید که نوشیدن چای زنجبیل و چای دارچین روش های سنتی برای حفظ سلامتی در زمستان است 
[ترجمه ترگمان]او می گوید نوشیدن چای زنجبیل و چای دارچین روش های سنتی حفظ سلامتی در زمستان هستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. To make the cinnamon butter, beat the butter with the icing sugar and cinnamon and spread on to the split scones.
 [ترجمه گوگل]برای تهیه کره دارچین، کره را با پودر شکر و دارچین بزنید و روی اسکون های تقسیم شده پخش کنید 
[ترجمه ترگمان]برای اینکه کره دارچین را بسازیم، کره را با شکر و دارچین icing و به the تقسیم کنیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Stacks of cinnamon bread, bowls of butter and honey, glasses of buttermilk.
 [ترجمه گوگل]پشته های نان دارچینی، کاسه های کره و عسل، لیوان های دوغ 
[ترجمه ترگمان]دسته های نان cinnamon، کاسه کره و عسل، لیوان آب buttermilk 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Add reserved onions and walnuts with dash cinnamon and cook slowly, uncovered, adding water as needed, about 20 minutes.
 [ترجمه گوگل]پیاز و گردو را به همراه دارچین اضافه کنید و به آرامی و بدون درپوش تفت دهید و به میزان لازم آب اضافه کنید، حدود 20 دقیقه 
[ترجمه ترگمان]پیاز و گردوی ذخیره شده را با دارچین dash اضافه کنید و به آرامی بپزید و آب را به آرامی اضافه کنید و در حدود ۲۰ دقیقه به آب اضافه کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Oatmeal is great, especially with walnuts, raisins and cinnamon.
 [ترجمه گوگل]جو دوسر به خصوص با گردو، کشمش و دارچین عالی است 
[ترجمه ترگمان]بلغور خوب است، به خصوص با گردو، کشمش و دارچین 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. Sprinkle mace, cinnamon, dash salt, citron, orange peel, apricots, dates and sugar over yams.
 [ترجمه گوگل]ماس، دارچین، نمک داش، مرکبات، پوست پرتقال، زردآلو، خرما و شکر را روی سیب زمینی ها بپاشید 
[ترجمه ترگمان]mace، دارچین، نمک dash، citron، پوست پرتقال، زردآلو، خرما و شکر را روی سیب زمینی ها بریزید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. Cassia bark is the Oriental version of cinnamon and can be used as a dried bark or ground into powder form.
 [ترجمه گوگل]پوست کاسیا نسخه شرقی دارچین است و می توان از آن به عنوان پوست خشک یا آسیاب شده به شکل پودر استفاده کرد 
[ترجمه ترگمان]پوست درخت دارچین، نسخه شرقی دارچین است و می تواند به عنوان پوست خشک و یا خاک خشک به شکل پودر به کار رود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید