cinderella

/ˌsɪndəˈrelə//ˌsɪndəˈrelə/

سیندرلا (نام داستانی که شخصیت اصلی آن نیز سیندرلا نام دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: Cinderella story
(1) تعریف: the title character of a common European fairy tale, who, with the help of a fairy godmother, escapes a life of misery and marries a prince.

(2) تعریف: anyone who achieves sudden success or happiness after a period of failure or misery.

جمله های نمونه

1. Their economy was the Cinderella of the industrialized world.
[ترجمه گوگل]اقتصاد آنها سیندرلای جهان صنعتی بود
[ترجمه ترگمان]اقتصاد آن ها سیندرلا دنیای صنعتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Alice was dressed up to play Cinderella.
[ترجمه گوگل]آلیس برای بازی در نقش سیندرلا لباس پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]آلیس برای بازی با سیندرلا لباس پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is a Cinderella of charities, and needs more help.
[ترجمه گوگل]این سیندرلای خیریه است و به کمک بیشتری نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این سیندرلا موسسات خیریه است و به کمک بیشتری احتیاج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This department has been the Cinderella of the company for far too long.
[ترجمه گوگل]این بخش برای مدت طولانی سیندرلا این شرکت بوده است
[ترجمه ترگمان]این بخش برای مدت زیادی سیندرلا شرکت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mental health has long been considered the Cinderella of the health service.
[ترجمه گوگل]سلامت روان از دیرباز به عنوان سیندرلا خدمات سلامت در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]سلامت روانی مدت مدیدی است که سیندرلا خدمات بهداشتی را مورد توجه قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For years radio has been the Cinderella of the media world.
[ترجمه گوگل]سال‌هاست که رادیو سیندرلای دنیای رسانه بوده است
[ترجمه ترگمان]سال ها رادیو سیندرلا دنیای رسانه ها بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You shall go to the ball, Cinderella.
[ترجمه گوگل]تو باید به توپ بروی، سیندرلا
[ترجمه ترگمان] تو باید به مجلس رقص بری، سیندرلا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mental health care has been the Cinderella service for too long.
[ترجمه گوگل]مراقبت از سلامت روان برای مدت طولانی خدمات سیندرلا بوده است
[ترجمه ترگمان]مراقبت از سلامت روانی برای مدت زیادی سرویس سیندرلا بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Soon after Cat Cinderella has planted and tended the tree with great care, it grows to the size of a woman.
[ترجمه گوگل]به زودی پس از اینکه گربه سیندرلا درخت را با دقت زیادی کاشت و از آن مراقبت کرد، به اندازه یک زن بزرگ می شود
[ترجمه ترگمان]خیلی زود بعد از اینکه سیندرلا درخت را کاشت و با دقت زیاد درخت را مراقبت کرد، به اندازه یک زن رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Historically, he said, entrepreneurship was the Cinderella of business studies, wrongly confused with the management of small businesses.
[ترجمه گوگل]او گفت که از لحاظ تاریخی، کارآفرینی سیندرلای مطالعات تجاری است که به اشتباه با مدیریت کسب و کارهای کوچک اشتباه گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]او گفت که از لحاظ تاریخی، کارآفرینی the مطالعات تجاری بود که به اشتباه با مدیریت تجارت های کوچک اشتباه گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cinderella, which tell how the stepsisters mutilated their feet to make them fit the slipper.
[ترجمه گوگل]سیندرلا، که می گوید چگونه خواهران ناتنی پاهای خود را مثله کردند تا با دمپایی مناسب باشند
[ترجمه ترگمان]سیندرلا که به من می فهماند که چگونه stepsisters پاهایشان را درهم شکستند تا کفش را با کفش جور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Before Cinderella is to meet the prince, her godmother appears and equips her with beautiful clothes.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه سیندرلا با شاهزاده ملاقات کند، مادرخوانده او ظاهر می شود و او را به لباس های زیبا مجهز می کند
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه سیندرلا با شاهزاده ملاقات کند، مادر تعمیدی او ظاهر می شود و او را با لباس های قشنگ تجهیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Consider Cinderella with her glass coach and prancing white horses.
[ترجمه گوگل]سیندرلا را با مربی شیشه‌ای و اسب‌های سفیدش در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]سیندرلا را با کالسکه شیشه ای و اسب های سفید در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is the Cinderella service because it mainly deals with powerless people.
[ترجمه گوگل]این سرویس سیندرلا است زیرا عمدتاً با افراد ناتوان سروکار دارد
[ترجمه ترگمان]این سرویس سیندرلا است چون اساسا با افراد ناتوان سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• heroine of a children's fairy tale (mistreated girl who becomes a princess); story of cinderella

پیشنهاد کاربران

1 -
someone or something that is given little attention or care, especially less than is deserved
کسی یا چیزی که کمتر به آن توجه یا اهمیت داده می شود، به ویژه کمتر از آنچه که شایسته است
Mental health has long been considered the Cinderella of the health service.
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
someone or something, especially a sports team, that achieves success when people think they are very unlikely to
کسی یا چیزی، به ویژه یک تیم ورزشی، که زمانی به موفقیت می رسد که افراد فکر می کنند بسیار بعید است
The Colts, with their "poor" defense, may prove to be the Cinderella team of the playoffs.
3 -
someone or something suddenly successful but previously unknown or given little attention, from a traditional story
کسی یا چیزی که به طور ناگهانی موفق شده اما قبلا ناشناخته بوده یا توجه کمی به آن شده است
All four Cinderella teams lost in the semifinals, leaving no true underdogs.
**************************************************************************************
After years of working as a waitress, she finally got her big break and became a successful actress. She’s a real Cinderella story.
The small startup company was bought by a large corporation and became a Cinderella success story.
He was always the underdog in his political career, but after years of hard work, he became the president of the country. It’s a real Cinderella story.
The young athlete was overlooked by many scouts, but after a few years of hard work, she became a professional player. It’s a Cinderella story of perseverance and dedication.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cinderella#cald4-1
معنی لغوی کلمه Cinderella دختر خاکسترنشین یا دختری در خاکستر است.
مظلوم – کم ارزش – مورد بی مهری واقع شدن – در حاشیه بودن
شخص یا فردی که نادیده گرفته شده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته است
شخص یا چیزی که نادیده گرفته میشود .
کلفت و خدمتکار خانه

بپرس