cigarette

/ˌsɪɡəˈret//ˌsɪɡəˈret/

معنی: سیگار، سیگارت
معانی دیگر: cigaret : سیگارت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a short, narrow tube of thin paper containing finely cut, cured tobacco for smoking.

- He smokes a pack of cigarettes a day.
[ترجمه یلدا ضیائی] او روزانه یک پاکت سیگار میکشد
|
[ترجمه ابوالفضل طهماسبی] او روزی یک پاکت سیگار میکشد .
|
[ترجمه گوگل] او روزی یک پاکت سیگار می کشد
[ترجمه ترگمان] یه روز سیگار می کشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She stamped the cigarette out in the ashtray.
[ترجمه گوگل] سیگار را در زیرسیگاری خاموش کرد
[ترجمه ترگمان] سیگارش را در زیر سیگاری آتش زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. cigarette smoke
دود سیگار

2. cigarette smoking is a danger
سیگار کشیدن زیانبخش است.

3. cigarette smoking is detrimental to your health
کشیدن سیگار برای سلامتی شما زیان آور است.

4. cigarette smoking is not allowed
سیگار کشیدن مجاز نیست.

5. cigarette smoking is the main culprit in causing cancer of the lungs
سیگار کشیدن عامل اصلی سرطان ریه است.

6. cigarette ashes
خاکستر سیگار

7. cigarette end
ته سیگار

8. cigarette end (or butt)
ته سیگار

9. cigarette holder
چوب سیگار،مشتوک

10. cigarette lighter
فندک

11. a cigarette butt
ته سیگار

12. a cigarette is smoldering in the ashtray
سیگار در جاسیگاری می سوزد.

13. a cigarette vending machine
ماشین فروش سیگار

14. a soft cigarette
سیگار ملایم

15. a swirl of cigarette smoke
دود چرخان سیگار

16. afsaneh stubbed her cigarette against her plate
افسانه سیگار خود را در بشقابش خاموش کرد.

17. he inhaled the cigarette smoke in long drafts
او دود سیگار را با پک های ممتدی فرو می داد.

18. he smoked another cigarette
او یک سیگار دیگر کشید.

19. to light a cigarette
سیگار روشن کردن

20. to roll a cigarette
سیگار پیچیدن

21. to smoke a cigarette
سیگار کشیدن

22. don't draw in the cigarette smoke!
دود سیگار را تو نده !

23. he took out a cigarette and asked me for a light
او سیگاری در آورد و از من کبریت خواست.

24. the curls of his cigarette smoke
حلقه های دود سیگار او

25. the telltale smell of cigarette smoke showed that somebody had recently been in the room
بوی گویای دود سیگار نشان می داد که اخیرا کسی در اتاق بوده است.

26. the unhealthy habit of cigarette smoking
عادت مضر سیگار کشیدن

27. to light (up) a cigarette
سیگار روشن کردن

28. the ashtray was full of cigarette ends
زیر سیگاری پر از ته سیگار بود.

29. usually each carton contains ten cigarette packages
هر کارتن معمولا محتوی ده بسته سیگار است.

30. they researched on the effects of cigarette smoking
آنها روی اثرات استعمال سیگار تحقیق کردند.

31. the u. s. surgeon general has determined that cigarette smoking can be hazardous to your health
مدیر کل بهداری امریکا نظر داده است که کشیدن سیگار ممکن است برای سلامتی مضر باشد.

32. he took a draft and threw away the cigarette
او یک پک زد و سیگار را دور انداخت.

33. a dark-haired boy came up and tried to mooch a cigarette
پسر بچه ی موسیاهی جلو آمد و سعی کرد سیگاری (از ما) گدایی کند.

34. i told him not to smoke, but he shrugged and lighted another cigarette
به او گفتم که سیگار نکشد ولی او شانه بالا انداخت و یک سیگار دیگر روشن کرد.

مترادف ها

سیگار (اسم)
fag, cigar, cigarette

سیگارت (اسم)
fag, cigarette

انگلیسی به انگلیسی

• small cylindrical roll of tobacco wrapped in white paper (for smoking)
cigarettes are small tubes of paper containing tobacco which people smoke.

پیشنهاد کاربران

سیگار
مثال: He took a drag from his cigarette and exhaled slowly.
او یک حبه از سیگار خود را کشید و به آرامی دمید
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
به سیگار معمولی میگن Cigarette و به سیگار برگ میگن Cigar.
سیگار
Smoke به معنای دود ، دود کردن یا سیگار کشیدن است
این واژه به شکل cigaret هم نوشته میشود
student’s lamp ( n. )
( US ) a cigarette
e. g. All cigarette packets carry a government health warning
سیگار

بپرس