1. It took a lot of chutzpah to talk to your boss like that.
[ترجمه گوگل]چتزپاه زیادی لازم بود تا با رئیست اینطور صحبت کنی
[ترجمه ترگمان]خیلی طول کشید تا با رئیست حرف بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Einstein had the chutzpah to discard common sense and long-established theory.
[ترجمه گوگل]انیشتین این حق را داشت که عقل سلیم و نظریه قدیمی را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]انیشتین the را داشت که عقل سلیم و نظریه بلند مدت را دور بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I had started playing by ear and chutzpah.
[ترجمه گوگل]نواختن با گوش و چتزپا را شروع کرده بودم
[ترجمه ترگمان]شروع کرده بودم که با گوش و گوش بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But you can't help admiring the chutzpah.
[ترجمه گوگل]اما شما نمی توانید چتزپا را تحسین نکنید
[ترجمه ترگمان]اما تو نمی توانی به تحسین و تحسین chutzpah کمک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His reputation, along with luck and chutzpah, helped him get unique access to Ames.
[ترجمه گوگل]شهرت او، همراه با شانس و chutzpah، به او کمک کرد تا به Ames دسترسی بی نظیری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]شهرت او به همراه بخت و اقبال به او کمک کرد تا به ایمز دسترسی پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And who else would have the happy chutzpah to seem so natural doing it?
[ترجمه گوگل]و چه کسی دیگری می تواند چتزپاه شادی را داشته باشد که انجام آن بسیار طبیعی به نظر برسد؟
[ترجمه ترگمان]و چه کسی این قدر خوشحال می شد که این قدر طبیعی به نظر برسد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. No one else has the chutzpah to claim that.
[ترجمه گوگل]هیچ کس دیگری این حق را ندارد که این ادعا را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دیگری حق ندارد چنین ادعایی بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This is chutzpah on rye bread with a side order of pickles and sour cream.
[ترجمه گوگل]این چتزپا روی نان چاودار همراه با ترشی و خامه ترش است
[ترجمه ترگمان]این chutzpah با نون ذرت با یه مخلوط خیار ترشی و خامه ترش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It took a lot of chutzpah to quit your job like that.
[ترجمه گوگل]چتزپاهای زیادی لازم بود تا اینطوری شغلت را رها کنی
[ترجمه ترگمان]این کار خیلی طول کشید تا این کار را رها کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Such chutzpah seems to be the key to Mr.
[ترجمه گوگل]چنین chutzpah به نظر می رسد کلید برای Mr
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد به نظر میاد این کار به درد آقای \"آقای\" ی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is just that he has the chutzpah to acknowledge what is obvious.
[ترجمه گوگل]فقط این است که او چتزپا را دارد تا آنچه را آشکار است تصدیق کند
[ترجمه ترگمان]این فقط آن است که او chutzpah را دارد که آنچه را که واضح است تصدیق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The tasks will test their intelligence, chutzpah and street - smarts.
[ترجمه گوگل]این وظایف هوش، چتزپا و هوش خیابانی آنها را آزمایش خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]کارها هوش، زیرکی و زیرکی خود را تست خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Call it the chutzpah factor: no lie was too ridiculous to tell.
[ترجمه گوگل]اسمش را عامل چتزپا بگذارید: هیچ دروغی برای گفتن آنقدر مضحک نبود
[ترجمه ترگمان]بهش می گن عامل اعصاب: هیچ دروغی بیش از حد خنده دار نبود که بخوام بگم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید