chutzpah

/ˈtʃətˌspɑː//ˈxʊtspə/

(noun) (عامیانه) پر رویی، گستاخی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: sheer audacity or gutsiness; utter nerve.
مترادف: audacity, ballsiness, boldness, gutsiness
متضاد: hesitancy, timidity
مشابه: effrontery, temerity

- No one had ever agreed with the chairman on these issues, but no one had ever had the chutzpah to challenge him before.
[ترجمه گوگل] هیچ کس تا به حال با رئیس در مورد این مسائل به توافق نرسیده بود، اما هیچ کس قبلاً نتوانسته بود او را به چالش بکشد
[ترجمه ترگمان] هیچ کس تا به حال با رئیس این مسائل بر سر این موضوع توافق نکرده بود، اما هیچ کس تا به حال فرصت نکرده بود که او را به چالش بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It took a lot of chutzpah to talk to your boss like that.
[ترجمه گوگل]چتزپاه زیادی لازم بود تا با رئیست اینطور صحبت کنی
[ترجمه ترگمان]خیلی طول کشید تا با رئیست حرف بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Einstein had the chutzpah to discard common sense and long-established theory.
[ترجمه گوگل]انیشتین این حق را داشت که عقل سلیم و نظریه قدیمی را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]انیشتین the را داشت که عقل سلیم و نظریه بلند مدت را دور بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I had started playing by ear and chutzpah.
[ترجمه گوگل]نواختن با گوش و چتزپا را شروع کرده بودم
[ترجمه ترگمان]شروع کرده بودم که با گوش و گوش بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But you can't help admiring the chutzpah.
[ترجمه گوگل]اما شما نمی توانید چتزپا را تحسین نکنید
[ترجمه ترگمان]اما تو نمی توانی به تحسین و تحسین chutzpah کمک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His reputation, along with luck and chutzpah, helped him get unique access to Ames.
[ترجمه گوگل]شهرت او، همراه با شانس و chutzpah، به او کمک کرد تا به Ames دسترسی بی نظیری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]شهرت او به همراه بخت و اقبال به او کمک کرد تا به ایمز دسترسی پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And who else would have the happy chutzpah to seem so natural doing it?
[ترجمه گوگل]و چه کسی دیگری می تواند چتزپاه شادی را داشته باشد که انجام آن بسیار طبیعی به نظر برسد؟
[ترجمه ترگمان]و چه کسی این قدر خوشحال می شد که این قدر طبیعی به نظر برسد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No one else has the chutzpah to claim that.
[ترجمه گوگل]هیچ کس دیگری این حق را ندارد که این ادعا را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دیگری حق ندارد چنین ادعایی بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is chutzpah on rye bread with a side order of pickles and sour cream.
[ترجمه گوگل]این چتزپا روی نان چاودار همراه با ترشی و خامه ترش است
[ترجمه ترگمان]این chutzpah با نون ذرت با یه مخلوط خیار ترشی و خامه ترش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It took a lot of chutzpah to quit your job like that.
[ترجمه گوگل]چتزپاهای زیادی لازم بود تا اینطوری شغلت را رها کنی
[ترجمه ترگمان]این کار خیلی طول کشید تا این کار را رها کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Such chutzpah seems to be the key to Mr.
[ترجمه گوگل]چنین chutzpah به نظر می رسد کلید برای Mr
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد به نظر میاد این کار به درد آقای \"آقای\" ی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is just that he has the chutzpah to acknowledge what is obvious.
[ترجمه گوگل]فقط این است که او چتزپا را دارد تا آنچه را آشکار است تصدیق کند
[ترجمه ترگمان]این فقط آن است که او chutzpah را دارد که آنچه را که واضح است تصدیق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tasks will test their intelligence, chutzpah and street - smarts.
[ترجمه گوگل]این وظایف هوش، چتزپا و هوش خیابانی آنها را آزمایش خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]کارها هوش، زیرکی و زیرکی خود را تست خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Call it the chutzpah factor: no lie was too ridiculous to tell.
[ترجمه گوگل]اسمش را عامل چتزپا بگذارید: هیچ دروغی برای گفتن آنقدر مضحک نبود
[ترجمه ترگمان]بهش می گن عامل اعصاب: هیچ دروغی بیش از حد خنده دار نبود که بخوام بگم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (yiddish) nerve, gall, audacity, guts, "balls", boldness; self-confidence, courage, spunk

پیشنهاد کاربران

chutzpah – nerve; the courage or confidence to do something that other people
probably wouldn’t do, usually because they would be scared to do it
* You showed a lot of chutzpah when you told that man to stop smoking on the
bus.
پر رویی، گستاخی
1 -
unusual and shocking behaviour, involving taking risks but not feeling guilty/ Chutzpah is a Yiddish
word that has made its way into English. It embodies supreme self - confidence, audacity, and nerve. When someone displays chutzpah, they fearlessly take risks, often disregarding conventional boundaries or social norms. It’s like having the audacity to dance on the edge of a precipice without a hint of guilt or hesitation.
...
[مشاهده متن کامل]

رفتار غیرمعمول و تکان دهنده، شامل ریسک کردن اما بدون احساس گناه
Chutzpah یک کلمه ییدیش/ زبان عبری است که به زبان انگلیسی راه پیدا کرده است. این مظهر اعتماد به نفس عالی، جسارت، و قدرت است. وقتی کسی چتزپا را نشان می دهد، یعنی بی ترس خطر می کند و معمولاً مرزهای مرسوم یا هنجارهای اجتماعی را نادیده می گیرد. این مانند جسارت رقصیدن روی لبه پرتگاه/یک موقعیت خطرناک بدون احساس گناه یا تردید است.
It takes some chutzpah for those willing on Israel’s devastation of Gaza in the name of “self - defence” to deem Palestinian resistance illegitimate.
2 -
behavior that is extremely confident and often rude, with no respect for the opinions or abilities of anyone else
رفتاری که بسیار مطمئن و اغلب بی ادبانه است، بدون احترام به نظرات یا توانایی های دیگران
The movie was made with a little money and a lot of chutzpah.
I wonder who had the chutzpah to disagree with him?

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/chutzpah• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/chutzpah
جیگر داشتن، جیگر، جرات، بی عاری، بی عار بودن
( اصطلاح عامیانه ) سنگ پا ( کنایه از کسی که خیلی پررو باشد )
رفتار نامعمول و شوکه کننده شامل رفتار های پرخطر و پرریسک بدون احساس گناه
جرات، شهامت
It took a lot of chutzpah to talk to your boss like that
خیلی جرات میخواد که با رئیست اینطوری حرف بزنی

بپرس