churchgoer

/ˈtʃɜːtʃɡoʊə//ˈtʃɜːtʃɡəʊə/

کسی که مرتب به کلیسا می رود، کلیسا رو، مذهبی، کلیسارو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: churchgoing (adj.), churchgoing (n.)
• : تعریف: one who attends church, esp. on a regular basis.

جمله های نمونه

1. He's never been a regular churchgoer.
[ترجمه گوگل]او هرگز یک کلیسانشین معمولی نبوده است
[ترجمه ترگمان]او هرگز یک کلیسا معمولی نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Janir looked as solemn as a churchgoer.
[ترجمه گوگل]ژانیر به اندازه یک فرد کلیسا با وقار به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]Janir مثل کلیسا پر هیبت و وقار به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If this makes me a churchgoer, then so be it.
[ترجمه گوگل]اگر این باعث می شود که من یک کلیسا باشم، پس همینطور باشد
[ترجمه ترگمان]اگه این منو کلیسا می سازه، پس همین طور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rare honour: A 90-year-old churchgoer has been given a rare honour.
[ترجمه گوگل]افتخار نادر: به یک پیرمرد 90 ساله کلیسا افتخاری نادر داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک افتخار نادر: یک churchgoer ۹۰ ساله به یک افتخار نادر داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The average churchgoer gave £ 50 a week, 30p more than in 198
[ترجمه گوگل]متوسط ​​کلیساها 50 پوند در هفته می دادند که 30 پوند بیشتر از سال 198 بود
[ترجمه ترگمان]متوسط churchgoer ۵۰ پوند در هفته و ۳۰ میلیون پوند بیشتر از ۱۹۸ پوند در سال به شما داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now, however, he became a churchgoer too.
[ترجمه گوگل]با این حال، اکنون او نیز یک کلیسا رفت
[ترجمه ترگمان]اما به هر حال او کلیسا هم کلیسا می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Chequita Jones, a churchgoer in the Columbia area, thinks saggy jeans and micro-mini skirts at church are a byproduct, at least in part, of trends in Hollywood and the music industry.
[ترجمه گوگل]چکیتا جونز، یکی از افراد کلیسا در منطقه کلمبیا، فکر می‌کند که شلوار جین آویزان و دامن‌های کوچک در کلیسا محصول جانبی، حداقل تا حدی، از روندها در هالیوود و صنعت موسیقی است
[ترجمه ترگمان]Chequita جونز، a در منطقه کلمبیا، فکر می کند که شلوار جین و دامن های مینی ون کوچک در کلیسا، حداقل بخشی از گرایش ها در هالیوود و صنعت موسیقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because of the snowstorm, the churchgoer did not go to church.
[ترجمه گوگل]به دلیل طوفان برف، فرد کلیسا به کلیسا نرفت
[ترجمه ترگمان]کلیسا به خاطر بارش برف کلیسا به کلیسا نرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Being a very pious churchgoer, she visits church, rain and voluntarily takes part in every ceremony.
[ترجمه گوگل]او از آنجایی که یک کلیسا پرهیزگار است، از کلیسا بازدید می کند، باران می بارد و داوطلبانه در هر مراسمی شرکت می کند
[ترجمه ترگمان]چون a بسیار پرهیزگار است، به کلیسا می رود، باران می بارد و داوطلبانه در هر مراسم شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Endris, raised Catholic but an infrequent churchgoer, closed his eyes and said a silent prayer over and over: Lord, I need you, now.
[ترجمه گوگل]اندریس که کاتولیک بزرگ شده بود اما به ندرت به کلیسا می رفت، چشمانش را بست و یک دعای بی صدا بارها و بارها گفت: خداوندا، اکنون به تو نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]کاتولیک، کاتولیک بزرگ، اما در کلیسا به کلیسا می رفت، چشمانش را می بست و دعا می خواند و دعا می خواند: خدایا، حالا به تو احتیاج دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I hadn’t been a regular churchgoer since I left home for Georgetown in 196 and I’d stopped singing in the church choir a few years before then.
[ترجمه گوگل]از زمانی که در سال 196 خانه را به مقصد جورج تاون ترک کردم، یک کلیسانشین معمولی نبودم و چند سال قبل از آن آواز خواندن در گروه کر کلیسا را ​​متوقف کرده بودم
[ترجمه ترگمان]از زمانی که در سال ۱۹۶ به خانه جورج تاون رفتم، یک churchgoer معمولی نبودم و چند سال قبل از آن، در جایگاه کر کلیسا آواز خواندن را متوقف کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A graduate of a tough Catholic high school in Mineola, Long Island, Gerstner remains a devout churchgoer.
[ترجمه گوگل]گرستنر که فارغ التحصیل دبیرستان سخت کاتولیک در مینیولا، لانگ آیلند است، همچنان یک کلیسا پرور است
[ترجمه ترگمان]فارغ التحصیل دبیرستان سخت کاتولیک در Mineola، لانگ آیلند، Gerstner یک churchgoer devout است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was a very good family man and an ardent churchgoer.
[ترجمه گوگل]او یک مرد خانواده بسیار خوب و اهل کلیسا بود
[ترجمه ترگمان]مرد بسیار خوبی بود و کلیسا پر شور و هیجان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The increase in house churches is partly due to lack of space at official churches, according to Jacob Sun, a 38-year-old house churchgoer.
[ترجمه گوگل]به گفته جیکوب سان، یک کلیساهای خانگی 38 ساله، افزایش کلیساهای خانگی تا حدی به دلیل کمبود فضا در کلیساهای رسمی است
[ترجمه ترگمان]به گفته یعقوب سان، یک خانه ۳۸ ساله در حال افزایش در کلیساهای رسمی تا حدودی به دلیل عدم وجود فضای در کلیساهای رسمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person who regularly attends church
a churchgoer is a person who goes to church regularly.

پیشنهاد کاربران

بپرس