church

/ˈt͡ʃɜːrt͡ʃ//t͡ʃɜːt͡ʃ/

معنی: کلیسا، کلیسایی، روحانی، در کلیسا مراسم مذهبی بجا اوردن
معانی دیگر: کنشت، هر یک از فرقه های مسیحی، رهبران هر فرقه ی مسیحی، سازمان مذهبی، مذهب، وابسته به کلیسا و دین، مراسم مذهبی (که در کلیسا اجرا شود)، عالم مسیحیت، حرفه ی کشیشی، اعضای کلیسا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a building for public Christian worship.
مشابه: basilica, cathedral, chapel, meetinghouse, tabernacle, temple

(2) تعریف: such worship itself.
مترادف: devotions, service, worship
مشابه: communion, compline, mass, matins, novena, office, vespers

(3) تعریف: the congregation or membership of a religious denomination or sect.
مترادف: communion, congregation, fold
مشابه: flock, laity, parish

(4) تعریف: (often pl.) a particular Christian denomination or sect.
مترادف: denomination, sect
مشابه: creed, cult, faith, persuasion, religion

- the Baptist Church
[ترجمه گوگل] کلیسای باپتیست
[ترجمه ترگمان] کلیسای باپتیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: the local or national organization and authority of a particular religious denomination.
مترادف: clergy, ministry
مشابه: Christendom, episcopacy, hierarchy, papacy, presbytery, religion, Vatican, vestry

(6) تعریف: organized religion in general.
مترادف: religion
مشابه: devotion, faith, worship

- the role of the church in daily life
[ترجمه گوگل] نقش کلیسا در زندگی روزمره
[ترجمه ترگمان] نقش کلیسا در زندگی روزمره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. church bells pealed the news all over the town
دنگ دنگ ناقوس های کلیسا آن خبر را در تمام شهر پراکنده کرد.

2. church grounds
محوطه ی کلیسا

3. church paper
نشریه ی کلیسا

4. church teachings
تعالیم کلیسا(یی)

5. a church supper
جلسه و شام در کلیسا

6. mother church
کلیسای مادر (کلیسای اصلی)

7. the church bell started clanging
ناقوس کلیسا شروع کرد به دنگ دنگ کردن.

8. the church bell strikes every hour
ناقوس کلیسا هر ساعت به صدا درمی آید.

9. the church bells were dinging and the birds were singing
ناقوس های کلیسا به صدا درآمده بودند و پرندگان نغمه سرایی می کردند.

10. the church clock struck six
ساعت کلیسا ساعت شش را اعلام کرد.

11. the church frowns on worldly displays
کلیسا مظاهر دنیوی را مذمت می کند.

12. the church needed a highly trained ministry
کلیسا نیازمند کشیشان تحصیل کرده بود.

13. the church rejected his opinions as utter heresy
کلیسا اندیشه های او را کفر محض و مردود شناخت.

14. the church stands on hallowed ground
کلیسا در زمین مقدس قرار دارد.

15. the church where he ministered for several years
کلیسایی که در آن سال ها خدمت می کرد.

16. their church has always sheltered the poor
کلیسای آنان همیشه به مسکینان پناه داده است.

17. parish church
کلیسای محل

18. a parochial church
کلیسای محل

19. all the church plate was stolen
تمام ظروف فلزی کلیسا را دزدیدند.

20. they deprecated church music and songs
آنان موسیقی و آواز کلیسایی را نهی می کردند.

21. this old church has been renovated recently
این کلیسای قدیمی اخیرا نوسازی شده است.

22. he left the church but many years later he rejoined the fold
او کلیسا را ترک کرد ولی سال ها بعد دوباره به هم دینان خود پیوست.

23. his appearance in church
حضور او در کلیسا

24. i heard the church bell ding-donging from afar
از دور صدای دینگ دانگ کردن زنگ کلیسا را شنیدم.

25. in the catholic church celibacy is one of the conditions for becoming a priest
در کلیسای کاتولیک تجرد یکی از شروط کشیش شدن است.

26. she goes to church on sundays
او یکشنبه ها به کلیسا می رود.

27. the aim of church paintings was to edify the mind of the worshippers
هدف نقاشی های کلیسا تعالی بخشیدن به اندیشه های نیایش گران بود.

28. the council of church officials . . .
شورای مقامات کلیسایی . . .

29. the separation of church and state
جداسازی مذهب از دولت

30. the separation of church and state
جدا سازی کلیسا از دولت

31. they entered the church by the south entry
آنان از در جنوبی وارد کلیسا شدند.

32. to them the church was the only medium of god's revelation
برای آنها کلیسا یگانه رسانگر تجلی خدا بود.

33. a responsive reading in church
قرائت پاسخ دار در کلیسا

34. just north of the church
درست در شمال کلیسا

35. on ceremonious occasions the church is lavishly decorated
در مراسم سنتی کلیسا را کاملا آذین بندی می کنند.

36. she was received into church
به عضویت کلیسا پذیرفته شد.

37. skyscrapers dwarf the old church
آسمان خراش ها باعث می شوند کلیسای قدیمی کوتاه به نظر برسد.

38. the house against the church
خانه ی کنار کلیسا

39. the minister of our church
کشیش کلیسای ما

40. the violation of a church
بی حرمتی نسبت به یک کلیسا

41. a reform movement within that church
جنبش اصلاح طلبی درون آن فرقه (یا کلیسا)

42. a view of a local church
تصویری از یک کلیسای محلی

43. during his ministry in that church
طی دوران کشیشی خود در آن کلیسا

44. in the proximity of the church
در جوار کلیسا

45. the choir loft in a church
لژ ویژه ی همسرایان در کلیسا

46. the domed roof of the church
طاق گنبددار کلیسا

47. the occupiers plucked down the church
اشغالگران کلیسا را خراب کردند.

48. the organ resounded through the church
ارگ در کلیسا طنین انداز شد.

49. the people of the new church
پیروان کلیسای جدید

50. they wanted to turn the church into the fountainhead of political power in the country
آنان می خواستند کلیسا را سرچشمه ی قدرت سیاسی در کشور بکنند.

51. i too would pattered away in church like all the rest
مانند دیگران من هم در کلیسا با بی توجهی پچ پچ می کردم.

52. luther nailed the proclamation to the church door
لوتر اعلامیه را به در کلیسا میخکوب کرد.

53. she gifted her lands to the church
او زمین های خود را به کلیسا بخشید.

54. the choir hymns softly in the church
دسته ی خوانندگان به آرامی در کلیسا سرود می خواند.

55. the dogmatic writings of the early church fathers
نوشتارهای اصولی اولیای آغازین کلیسا

56. we could hear the strains of church organ
آهنگ ارگ کلیسا را می شنیدیم.

57. he paid for the embellishment of the church
او هزینه ی زیباسازی کلیسا را پرداخت.

58. he was confirmed in a small catholic church
او در یک کلیسای کوچک کاتولیک به عضویت درآمد.

59. mina tripped lightly with him into the church
مینا با گام های تند و سبک همراه او وارد کلیسا شد.

60. russian soldiers were temporarily quartered in a church
سربازان روسی را موقتا در یک کلیسا سکنی داده بودند.

61. the civilians found harbor in an old church
غیر نظامیان یک کلیسای قدیمی را پناهگاه خود کردند.

62. the doctrines of the fathers of the church
تعالیم اولیای کلیسا

63. the government was a creature of the church
دولت آلت دست کلیسا بود.

64. the ornate decorations of an 18th century church
تزیینات پر زرق و برق یک کلیسای قرن هیجدهم

65. those elected by god shall save the church
آنان که برگزیده ی خداوند هستند کلیسا را نجات خواهند داد.

66. the separation which he brought about in the church has not healed yet
تفرقه ای که او در کلیسا ایجاد کرد هنوز التیام نیافته است.

67. their actions received the public censure of the church
اعمال آنها مورد توبیخ کلیسا قرار گرفت.

68. they laid her bones to rest in a church
جسدش را در کلیسایی به خاک سپردند.

69. they reprobated the playing of music in the church
آنان با نواختن موسیقی در کلیسا سخت مخالف بودند.

70. he was brought back into the lap of the church again
دوباره او را به آغوش کلیسا باز گرداندند.

مترادف ها

کلیسا (اسم)
abbey, church, kirk, bethel

کلیسایی (صفت)
church

روحانی (صفت)
church, religious, heavenly, ethereal, spiritual, sacred, unworldly

در کلیسا مراسم مذهبی بجا اوردن (فعل)
church

تخصصی

[عمران و معماری] کلیسا

انگلیسی به انگلیسی

• building in which christians meet to worship; public worship; members of a religious denomination; denomination; leaders of a religious body; organized religion
take to church; conduct a special service (in thanks for the safe delivery of a child)
a church is a building in which christians worship.
a church is one of the groups of people within the christian religion, for example catholics or methodists, that have their own beliefs, clergy, and form of worship.

پیشنهاد کاربران

chapel : نمازخانه ( محل کوچکی برای عبادت مسیحیان )
church : کلیسا ( محل بزرگتری برای عبادت، ازدواج، مطالعه کتاب مقدس و بحث به صورت گروهی، کلاس برای کودکان تا انجیل را بشناسند و عقاید را یادبگیرند، برنامه هایی مثل خوراک مختصر گروهی، آواز های گروهی مذهبی و خیلی چیز های دیگر )
...
[مشاهده متن کامل]

cathedral : کلیسای جامع ( بسیار بزرگتر )
monastery, monasteries : حوزه علمیه ( آموزشگاه و خوابگاه راهبان دینی مسیحی یا بودایی و. . . )
abbey, abbeys : حوزه علمیه بزرگ ( یک monastery که بزرگ تر و جامع تر است بعضی از این آموزشگاه ها اکنون کلیسا شده. )
convent : حوزه علمیه خواهران
abbot : رئیس حوزه علمیه برادران
abbess : رئیس حوزه علمیه خواهران

کلیسا
مثال: They got married in the church.
آن ها در کلیسا ازدواج کردند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
church: کلیسا
در کوردی یعنی لرزش
God - box ( n. )
a church
چرچ
تکانی ناگهانی که انسان در برخورد با چیز ویا شی و شخصی به طور اتفاقی و ناخوداگاه به خود می لرزد و می ترسد
کلیسا =مکانی که باعث لرزه ناگهانی به جسم میشود و یک لحظه می ترسد .
روحانی
مذهبی
کلمه church یک کاربرد خیلی عامیانه دارد که برای تاکید بر تایید حرف یکی و یا تاکید بر موافقت با یک موضوعی بکار برده می شود.
نیروی های شوروی در یورش به آلمان ۱۵۰۰۰ کلیسا را تخریب کردند
دستگاه کلیسا
a place for Christians to pray to God
قلعه، معبد ، ولی کلمه جمع روح القدس در معبد انسانی ، یهوه صبایوت مجسم شده عیسی مسیح خداوند، که بدن ما میشود ، در مجمع افراد مومنین تعمید از روح القدس یافته، بدن عیسی مسیح، ولی به صورت گروهی، مجموعه تف آد ویران عیسی مسیج تعمید یافته که کار گروهی و خدمات مسیحی انجام دهند، به جا و مکان در مفهوم گفته نمیشود به بدن ما ولی جمعی که از روح القدس پر باشند گفته میشود و به صورت اشتباه به مکانهای پرستوی ربط داده شده است،
...
[مشاهده متن کامل]

بشنو روح به کلیسا چه میگوید ،
کتاب مکاشفه عهد جدید

کلیسا یا مسجد ما
کلیسا ( محل عبادت پیروان دین مسیح )
کلیسا عبادت گاه تاریخی
کلیسا - محل عبادت مسیحیان
محل عبادت مسیحیان یعنی افراد پیرو عیسی مسیح
مسیحیان به انگلیسی میشه
Christians
مذهب، دین
کلیسا=محل عبادت ورسومات مسیحی
قلعه
کلیسا:محل عبادت
مسیحیان:پیروان حضرت عیسی

کلیسا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس