chump

/ˈt͡ʃəmp//t͡ʃʌmp/

معنی: کنده، تکه بزرگ
معانی دیگر: کنده (چوب)، (عامیانه) ساده لوح، احمق، (در خطاب دوستانه) بی شعور!

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a fool; dolt.
مشابه: ass, dolt, dope, fool, sap

(2) تعریف: a short, blunt, heavy piece of wood.

(3) تعریف: the blunt end of an object.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: chumps, chumping, chumped
• : تعریف: to chew; munch; chomp.

جمله های نمونه

1. off one's chump
(انگلیس - خودمانی) خل،عوضی

2. You chump! Why did you tell her that?
[ترجمه گوگل]تو چله! چرا اینو بهش گفتی
[ترجمه ترگمان]تو احمقی! چرا بهش گفتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The guy's a chump. I could do a better job myself.
[ترجمه گوگل]آن پسر یک آدمک است من خودم می توانستم کار بهتری انجام دهم
[ترجمه ترگمان] اون یارو یه احمق - ه من می تونم خودم یه کار بهتر انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After clearing the final fence, the 24-year-old chump took the WRONG turning.
[ترجمه گوگل]پس از پاکسازی حصار نهایی، چوپان 24 ساله چرخش اشتباه را انجام داد
[ترجمه ترگمان]پس از تمیز کردن نرده نهایی، این مرد ۲۴ ساله دچار اشتباه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Caldecott was the epitome of the public school chump that Nick detested.
[ترجمه گوگل]کالدکات مظهر بچه مدرسه دولتی بود که نیک از آن متنفر بود
[ترجمه ترگمان]Caldecott خلاصه ای از the مدرسه بود که نیک از آن متنفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hardly chump change, but well below the $ 85 million at which he signed with Carolina.
[ترجمه گوگل]به سختی تغییر بزرگی داشت، اما بسیار کمتر از 85 میلیون دلاری که با کارولینا قرارداد امضا کرد
[ترجمه ترگمان]به ندرت تغییر شکل می دهد، اما در زیر ۸۵ میلیون دلار که در آن با کارولینا امضا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The big chump didn't know what to do.
[ترجمه گوگل]مرد بزرگ نمی دانست باید چه کند
[ترجمه ترگمان]احمق بزرگ نمی دانست چه کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From literal chump to deserving champ.
[ترجمه گوگل]از قهرمان واقعی تا قهرمان شایسته
[ترجمه ترگمان] که به معنای واقعی برای قهرمان بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I mean, a chump who spends an entire three-hour train ride returning voice mail?
[ترجمه گوگل]منظورم این است که آدم بزرگی است که یک قطار کامل سه ساعته را صرف ارسال نامه صوتی می کند؟
[ترجمه ترگمان]منظورم اینه که، یه احمق که کل ساعت سه ساعت رانندگی رو با پست صوتی سپری می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can't you see I have you Chump?
[ترجمه گوگل]نمیبینی چمپ تو رو دارم؟
[ترجمه ترگمان]نمی بینی دارم you می کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Give everybody a present and drop this chump, all right?
[ترجمه گوگل]به همه هدیه بدهید و این جمجمه را رها کنید، خب؟
[ترجمه ترگمان]به همه یه هدیه بده و این کار رو بی خیال شو، باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You seem half off your chump this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح به نظر می رسد که شما نیمه کاره خود هستید
[ترجمه ترگمان] امروز صبح به نظر نیمه chump میای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Why toil away in the office like a chump when today's technology means you can bunk off with impunity ?
[ترجمه گوگل]چرا در دفتر کار مثل آدم‌های آدمک زحمت بکشید، در حالی که فناوری امروزی به این معنی است که می‌توانید بدون مجازات از دست بدهید؟
[ترجمه ترگمان]چرا کار کردن در دفتر به این معنی که تکنولوژی امروز به این معنی است که می توانید با impunity راحت کنار بروید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can't you see I have you Chump? Get me some whiskey!
[ترجمه گوگل]نمیبینی چمپ تو رو دارم؟ برام ویسکی بیار
[ترجمه ترگمان]نمی بینی دارم you می کنم؟ ! یه خورده ویسکی برام بیار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کنده (اسم)
stub, stock, clog, timber, block, chunk, bloc, log, chump, logarithm

تکه بزرگ (اسم)
chump, hunk

انگلیسی به انگلیسی

• dummy; lump of wood; mutton
you call someone a chump when you want to tell them in a friendly way that they have done something silly; an informal word.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
He fell for that scam? What a chump.
In a discussion about being tricked, one might say, “I felt like such a chump for believing her lies. ”
Someone might jokingly call a friend a chump when they make a silly mistake, saying, “Nice job, chump. You locked your keys in the car. ”
Chump /tʃʌmp/ ( n - informal ) – meaning: a stupid person; a foolish or easily deceived person.
اُسکل؛ خُل؛ زود باور؛ ساده لوح؛ احمق؛ اشکول؛ خنگ؛ ابله؛ آدم بی عُرضه
Example 1: 👇
I was left feeling a bit of a chump.
...
[مشاهده متن کامل]

کمی احساس یک ابله رو داشتم.
Example 2: 👇
How can this chump be a detective?
چطور این اُسکل می تونه یه کارآگاه باشه؟
Example 3: 👇
You chump! Why did you tell her that?
اِیْ خنگِ عقب افتاده! آخه چرا اینو بهش گفتی؟
Example 4: 👇
The guy's a chump. I could do a better job myself.
این پسرک بی عرضه است. من می تونستم این کار رو بهتر انجام بِدَم.
Example 5: 👇
ARCHIE: I remember being worried about Sylvia. I couldn’t get it out of young Mick, and I had an idea she was under - age. It worried me just a bit. I tried to tackle him about it, but he always thought I was a bit of a chump, he did, you know.
* The Entertainer - a play by John Osborne
آرچی: یادم میاد که نگران سیلویا بودم. نمی تونستم فکر اونو از ذهنِ میک جوون بیرون کنم. فکر می کردم برای رابطه سیلیوا سنِّش کمه. البته فقط کمی نگران بودم. من سعی کردم با میک در مورد ارتباطش با سیلویا مخالفت کنم، اما اون همیشه فکر می کرد که من یه کم خُل و چل ام، واقعا در مورد من اینطور فکر می کرد.
* متن انتخابی: از نمایشنامه ی #سرگرمی ساز، # اثر جان آزبرن

chump
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/chump
Chump change یعنی
مقدار کم اهمیتی پول.
مشنگ
تقریبا معادل عبارت عامیانه �اسکل�
احمق

بپرس