chuff

/chuff//chuff/

معنی: دهاتی، روستامنش
معانی دیگر: (انگلیس - محلی) آدم زمخت و بی ادب، رجوع شود به: chug، بی تربیت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a chugging or puffing sound, as of a steam engine.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: chuffs, chuffing, chuffed
• : تعریف: to make a chugging or puffing sound.

جمله های نمونه

1. She was chuffed at / about getting a pay rise.
[ترجمه گوگل]او از / در مورد افزایش دستمزد عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]در \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The good news chuffed him up and he went back to do the experiment again.
[ترجمه گوگل]خبر خوب او را خفه کرد و دوباره برای انجام آزمایش برگشت
[ترجمه ترگمان]خبر خوش او را به باد داد و دوباره برای انجام آزمایش برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was really chuffed with his present.
[ترجمه گوگل]او واقعاً از هدیه اش ذوق زده شد
[ترجمه ترگمان]او واقعا با هدیه ای که داشت خیلی بد رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was chuffed to bits to learn that he had won.
[ترجمه گوگل]او برای فهمیدن اینکه برنده شده است، ذره ذره ذوق زده شد
[ترجمه ترگمان]باید چیزهایی یاد بگیرد که یاد بگیرد که پیروز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's really chuffed about passing the exam.
[ترجمه گوگل]او واقعاً از قبولی در امتحان عصبانی است
[ترجمه ترگمان]او واقعا در حال عبور از امتحان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The singer was chuffed when her album title track Proud was chosen as Labour's election theme song.
[ترجمه گوگل]این خواننده زمانی که آهنگ عنوان آلبوم او Proud به عنوان آهنگ موضوع انتخاباتی حزب کارگر انتخاب شد، خفه شد
[ترجمه ترگمان]خواننده \"chuffed\" (chuffed was)بود که نام آلبوم \"Proud\" به عنوان آهنگ حزب کارگر انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I came home pretty chuffed and in love.
[ترجمه گوگل]من خیلی دلم گرفته و عاشق به خانه آمدم
[ترجمه ترگمان]من با chuffed و عاشق به خانه آمدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And still chuffed to bits to have been asked.
[ترجمه گوگل]و هنوز هم به تکه هایی که از آنها خواسته شده است chuffed
[ترجمه ترگمان]و هنوز chuffed به bits بود که پرسیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I bet Tony's really chuffed - makes him out as some sort of last resort.
[ترجمه گوگل]من شرط می بندم که تونی واقعاً عصبانی است - او را به عنوان آخرین راه حل معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که تونی هم به خاطر این که آخرین راه را انتخاب کرده است، او را از خانه بیرون می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Deano was obviously chuffed to break his duck.
[ترجمه گوگل]دیانو بدیهی است که برای شکستن اردک خود هول کرده بود
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که باید duck را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They were chuffed when one of the majors offered her the lucrative contract.
[ترجمه گوگل]زمانی که یکی از سرگردها به او قرارداد پرسود را پیشنهاد داد، آنها را خفه کردند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یکی از the قرارداد پر سود را به او پیشنهاد کرد، آن ها chuffed بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When I was in trouble, he would chuff me up and help me.
[ترجمه گوگل]وقتی به دردسر می افتادم، مرا خفه می کرد و کمکم می کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی تو دردسر افتادم، اون منو می chuff و به من کمک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I tried to chuff her up in vain.
[ترجمه گوگل]بیهوده سعی کردم او را خفه کنم
[ترجمه ترگمان]من سعی کردم او را بی هوده نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She had just moved into a new house and was pretty chuffed about that.
[ترجمه گوگل]او به تازگی به یک خانه جدید نقل مکان کرده بود و از این بابت خیلی خوشحال بود
[ترجمه ترگمان]تازه به یک خانه تازه نقل مکان کرده بود و از این بابت خیلی خوشحال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. An opening in a small pipe near the end of the funnel chuffed steam in bursts.
[ترجمه گوگل]یک سوراخ در یک لوله کوچک در نزدیکی انتهای قیف بخار را به طور ناگهانی بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]روزنه ای در یک لوله کوچک در نزدیک انتهای قیف شروع به بخار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دهاتی (اسم)
peasant, backwoodsman, villager, chuff, carl, clodhopper, boor, yokel, churl, hobnail, kern, villein

روستامنش (اسم)
chuff

انگلیسی به انگلیسی

• a rustic; rude and insensitive person, boor; cheap or stingy person

پیشنهاد کاربران

بپرس