کسی را از جایی ( به زور ) بیرون کردن
مترادف throw out.
The English teacher Chuck his student out because of bad behavior.
معلم انگلیسی دانش آموزشو از کلاس به خاطر بد رفتاری بیرون کرد.
مترادف throw out.
معلم انگلیسی دانش آموزشو از کلاس به خاطر بد رفتاری بیرون کرد.
دور انداختن
به طور خیلی بدی بیرون پرت کردن کسی یا چیزی