🔸 معادل فارسی:
مرخصی گرفتن به بهانه ی مریضی / خود را به مریضی زدن / مرخصی الکی گرفتن
در زبان محاوره ای:
خودشو زده به مریضی، پیچوند، الکی مرخصی گرفت
🔸 تعریف ها:
1. ( کاری – غیررسمی ) :
... [مشاهده متن کامل]
گرفتن مرخصی از کار با ادعای مریض بودن، در حالی که واقعاً مریض نیستی
مثال: I might chuck a sickie tomorrow and stay home.
شاید فردا خودمو بزنم به مریضی و خونه بمونم.
2. ( طنزآمیز – اجتماعی ) :
استفاده از مرخصی مریضی برای استراحت یا تفریح، نه به خاطر بیماری واقعی
مثال: Everyone chucked a sickie after the big game.
همه بعد از بازی بزرگ خودشونو زدن به مریضی.
3. ( فرهنگی – استرالیایی ) :
در استرالیا، این اصطلاح رایجه و گاهی با شوخی و بی اهمیتی به کار می ره
مثال: It’s Friday—time to chuck a sickie and hit the beach!
جمعه ست—وقتشه خودتو بزنی به مریضی و بری ساحل!
🔸 مترادف ها:
pull a sickie – throw a sickie – fake illness – skip work – take a bogus sick day
مرخصی گرفتن به بهانه ی مریضی / خود را به مریضی زدن / مرخصی الکی گرفتن
در زبان محاوره ای:
خودشو زده به مریضی، پیچوند، الکی مرخصی گرفت
🔸 تعریف ها:
1. ( کاری – غیررسمی ) :
... [مشاهده متن کامل]
گرفتن مرخصی از کار با ادعای مریض بودن، در حالی که واقعاً مریض نیستی
مثال: I might chuck a sickie tomorrow and stay home.
شاید فردا خودمو بزنم به مریضی و خونه بمونم.
2. ( طنزآمیز – اجتماعی ) :
استفاده از مرخصی مریضی برای استراحت یا تفریح، نه به خاطر بیماری واقعی
مثال: Everyone chucked a sickie after the big game.
همه بعد از بازی بزرگ خودشونو زدن به مریضی.
3. ( فرهنگی – استرالیایی ) :
در استرالیا، این اصطلاح رایجه و گاهی با شوخی و بی اهمیتی به کار می ره
مثال: It’s Friday—time to chuck a sickie and hit the beach!
جمعه ست—وقتشه خودتو بزنی به مریضی و بری ساحل!
🔸 مترادف ها:
رجوع شود به pull a sickie