در نقد ادبی و فلسفه زبان، کرنوتوپ پیکربندی زمان و مکان است آن گونه که در زبان و گفتمان نموده می شود. این اصطلاح را میخائیل باختین، نظریه پرداز ادبی روس به عنوان عنصر محوری نظریهٔ خود در باب معنا در زبان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و ادبیات به کار برده است. معادل روسی این کلمه xронотоп است که از دو واژهٔ یونانی χρόνος ( زمان ) و τόπος ( مکان ) گرفته شده و می توان آن را �زمان - مکان� ترجمه کرد. باختین این اصطلاح را در مقاله ای به نام �اشکال زمان و کرونوتوپ در رمان� ( Формы времени и хронотопа в романе ) در سال ۱۹۳۷ به کار برد. باختین در این مقاله نشان داد که گونه های مختلف ادبی چگونه پیکربندی های مختلف زمان و مکان را به خدمت می گیرند و به این ترتیب شخصیت روایی خاص خود را پیدا می کنند. به عنوان مثال، چارچوب زمان - مکان در یک اثر حماسی با یک اثر ماجراجویی یا کمدی تفاوت دارد.