1. A chronometer is hidden within all words, and in each length of nucleic acid.
[ترجمه گوگل]یک کرنومتر در همه کلمات و در هر طول اسید نوکلئیک پنهان است
[ترجمه ترگمان]یک زمان سنج در تمام کلمات، و در هر طول اسید نوکلئیک پنهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The maritime chronometer took Britain to pre-eminence in safe navigation and helped secure the empire.
[ترجمه گوگل]کرنومتر دریایی بریتانیا را در ناوبری ایمن به برتری رساند و به امنیت امپراتوری کمک کرد
[ترجمه ترگمان]زمان سنج دریا بریتانیا را به پیش از برتری در دریانوردی ایمن برد و به تامین امنیت امپراطوری کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The chronometer confirmed his flying time since the aerial refuelling over Omsk, tallying with the covered distance on the on-board computer.
[ترجمه گوگل]کرنومتر زمان پرواز او را از زمان سوختگیری هوایی بر فراز اومسک تأیید کرد و با مسافت طی شده در رایانه سواری محاسبه شد
[ترجمه ترگمان]زمان سنج زمان پرواز خود را از زمان سوخت گیری هوایی بر فراز اومسک، تطبیق با فاصله پوشش داده شده روی کامپیوتر روی صفحه، تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It is use in navigation, chronometer, and weather and so on.
[ترجمه گوگل]از آن در ناوبری، کرنومتر و آب و هوا و غیره استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این کار در ناوبری، زمان سنج و آب و هوا و غیره استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Ancient chronometer glossary is a weak part in the study of ancient Chinese glossary.
[ترجمه گوگل]واژه نامه کرونومتر باستانی بخش ضعیفی در مطالعه واژه نامه چینی باستان است
[ترجمه ترگمان]glossary chronometer باستان یک بخش ضعیف در مطالعه فرهنگ لغات باستانی چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Hope the friends of chronometer and geological can calculate and determine it once again.
[ترجمه گوگل]امیدوارم دوستان زمان سنج و زمین شناسی بتوانند یک بار دیگر محاسبه و تعیین کنند
[ترجمه ترگمان]امیدوارم دوستان chronometer و زمین شناسی بار دیگر آن را محاسبه کرده و تعیین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The chronometer - maker's expert hand plays an essential role in this process.
[ترجمه گوگل]کرنومتر - دست متخصص سازنده نقش اساسی در این فرآیند دارد
[ترجمه ترگمان]دست کارشناس chronometer - نقشی اساسی در این فرآیند ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. James is conversant with chronometer and geography.
[ترجمه گوگل]جیمز با کرنومتر و جغرافیا آشناست
[ترجمه ترگمان]جیمز با زمان سنج و جغرافیا آشنا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Technical advances included electrolysis, the ship's chronometer, chemical processing, tool - making machines, and the water frame.
[ترجمه گوگل]پیشرفت های فنی شامل الکترولیز، کرنومتر کشتی، پردازش شیمیایی، ماشین آلات ساخت ابزار و قاب آب بود
[ترجمه ترگمان]پیشرفت های فنی شامل الکترولیز، the کشتی، پردازش مواد شیمیایی، ماشین های ساخت ابزار و کادر آبی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Thacker had considered this problem at great length when testing his chronometer.
[ترجمه گوگل]ثکر هنگام آزمایش کرنومتر خود به مدت طولانی به این مشکل توجه کرده بود
[ترجمه ترگمان]Thacker پس از امتحان chronometer این مشکل را به تفصیل در نظر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In I 779 he created a sensation with a pocket chronometer, called No. 3
[ترجمه گوگل]در I 779 او با یک کرونومتر جیبی به نام شماره 3 حسی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]در واقع او یک احساسی را با یک ساعت جیبی درآورد و زنگ ساعت سه را زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. One was its glass house-the vacuum chamber that shielded the chronometer from troubling changes of atmospheric pressure and humidity.
[ترجمه گوگل]یکی از آن ها خانه شیشه ای آن بود - محفظه خلاء که کرونومتر را از تغییرات نگران کننده فشار جو و رطوبت محافظت می کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها خانه شیشه ای آن بود - اتاق خلا که زمان سنج را از تغییرات فشار اتمسفر و رطوبت محافظت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The brake of the starting block shall be released by the electronic system which simultaneously triggers the chronometer.
[ترجمه گوگل]ترمز بلوک استارت باید توسط سیستم الکترونیکی آزاد شود که به طور همزمان زمان سنج را فعال می کند
[ترجمه ترگمان]در سیستم الکترونیکی که به طور همزمان زمان سنج را تحریک می کند، ترمز سیستم شروع باید آزاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And an ytterbium the potential to be even more accurate and stable than the cesium chronometer.
[ترجمه گوگل]و یک ایتربیوم این پتانسیل را دارد که حتی دقیق تر و پایدارتر از کرونومتر سزیمی باشد
[ترجمه ترگمان]و این قابلیت را دارد که حتی دقیق تر و ثابت از the cesium باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید