chronologic

/ˌkrɒnəˈlɒdʒɪk//ˌkrɒnəˈlɒdʒɪk/

معنی: بترتیب تاریخی، دارای تسلسل تاریخی، دارای ربط زمانی، وابسته به زمانسنجی، بترتیب وقوع، ترتیب زمانی و قوع
معانی دیگر: بترتیب تاریخی، دارای تسلسل تاریخی، دارای ربط زمانی

جمله های نمونه

1. Leukocyte telomere length (LTL) reflects not only chronologic age but also the burden of disease. We hypothesized that LTL would be decreased in children with OSA.
[ترجمه گوگل]طول تلومر لکوسیت (LTL) نه تنها نشان دهنده سن تقویمی بلکه بار بیماری است ما فرض کردیم که LTL در کودکان مبتلا به OSA کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]طول عمر leukocyte (ltl)نه تنها سن chronologic بلکه بار بیماری را نیز منعکس می کند ما فرض کردیم که ltl در کودکان مبتلا به OSA کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At the end is a chronologic list of scholars and experts who all give highly positive comments on his poetry.
[ترجمه گوگل]در انتها فهرست زمانی از دانشمندان و صاحب نظران آمده است که همگی نظرات بسیار مثبتی در مورد شعر او می دهند
[ترجمه ترگمان]در پایان یک لیست کامل از محققان و متخصصانی وجود دارد که همگی نظرات بسیار مثبت درباره شعرش ارائه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Keep in mind that chronologic age and developmental stage are not always related.
[ترجمه گوگل]به خاطر داشته باشید که سن تقویمی و مرحله رشد همیشه به هم مرتبط نیستند
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که سن chronologic و مرحله رشد همیشه مرتبط نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Because there is a lack of fossil and chronologic data, the stratigraphic division is still disputed.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که اطلاعات فسیلی و زمانی وجود ندارد، تقسیم بندی چینه شناسی هنوز مورد بحث است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که فقدان داده های فسیلی و chronologic وجود دارد، بخش stratigraphic هنوز مورد مناقشه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With minor exceptions, administration of immunizations is based on the chronologic age.
[ترجمه گوگل]با استثنائات جزئی، تجویز ایمن سازی بر اساس سن تقویمی است
[ترجمه ترگمان]به استثنای موارد استثنایی، مدیریت of بر پایه سن chronologic استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sometimes a person may not achieve the task expected of his chronologic age.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ممکن است فرد به وظیفه ای که از سن تقویمی خود انتظار می رود نرسد
[ترجمه ترگمان]گاهی ممکن است فرد به کاری که از سنش انتظار می رود دست پیدا نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the basis of the results of analyses of charcoal debris, spores and pollen, and chronologic datings in a natural profile, the climatic changes during the last 2500 a are reconstructed.
[ترجمه گوگل]بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل بقایای زغال چوب، هاگ ها و گرده ها و تاریخ گذاری های زمانی در یک نمایه طبیعی، تغییرات آب و هوایی طی 2500 سال گذشته بازسازی شده است
[ترجمه ترگمان]براساس نتایج تجزیه و تحلیل خاکستر زغال، spores و گرده، و chronologic datings در پروفایل طبیعی، تغییرات آب و هوایی در طول ۲۵۰۰ سال گذشته بازسازی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Accuracy of hearing loss prediction is not significantly affected by chronologic age and minor tympanometric abnormalities in the present study.
[ترجمه گوگل]دقت پیش‌بینی کاهش شنوایی تحت تأثیر سن تقویمی و ناهنجاری‌های جزئی تمپانومتری در مطالعه حاضر قرار نمی‌گیرد
[ترجمه ترگمان]دقت پیش بینی اتلاف شنوایی به طور قابل توجهی تحت تاثیر عصر chronologic و اختلالات ناچیز tympanometric در مطالعه حاضر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بترتیب تاریخی (صفت)
chronologic, chronological

دارای تسلسل تاریخی (صفت)
chronologic, chronological

دارای ربط زمانی (صفت)
chronologic, chronological

وابسته به زمان سنجی (صفت)
chronologic, chronological

به ترتیب وقوع (صفت)
chronologic, chronological

ترتیب زمانی وقوع (صفت)
chronologic, chronological

انگلیسی به انگلیسی

• arranged in order of occurrence, arranged according to the dates on which events occurred; of or relating to chronology

پیشنهاد کاربران

✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : chron/o/logic ✅ تلفظ واژه: kron - ō - LOJ - ik ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: کرونولوژیک: به ترتیب و براساس زمان رخداد ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -
✅ توضیح و تفسیر انگلیسی: arranged according to the time of occurance
[پزشکی] کرونولوژیک: به ترتیب و براساس زمان رخداد
در زمانی
chronologic age :سن تقویمی

بپرس