chromium

/ˈkroʊmɪəm//ˈkrəʊmɪəm/

معنی: کروم، کرومیوم، فلزی سخت وخاکستری رنگ
معانی دیگر: (شیمی) کروم، کرومیم (نشان آن: cr، وزن اتمی: 51/996، عدد اتمی: 24، نقطه ی ذوب: 1875c، نقطه ی جوش: 2680c)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a chemical element that has twenty-four protons in each nucleus and that occurs as a silver-gray, lustrous, corrosion-resistant solid metal, chiefly used in electroplating, alloys such as stainless steel, or compounds with other elements. (symbol: Cr)

جمله های نمونه

1. Chromium supplements were used successfully in the treatment of diabetes .
[ترجمه گوگل]مکمل های کروم با موفقیت در درمان دیابت استفاده شد
[ترجمه ترگمان]کروم با موفقیت در درمان دیابت به کار برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The trimmings on the car are made of chromium.
[ترجمه گوگل]تزئینات روی خودرو از کروم ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]تزئینات روی ماشین از کروم ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hot light leapt out from the damascened chromium steel nozzle in a dazzling silver thread.
[ترجمه گوگل]نور داغی از نازل فولادی کرومیوم رنگی در یک نخ نقره ای خیره کننده بیرون می زد
[ترجمه ترگمان]چراغ داغ از the damascened کروم ویل بیرون پرید و با نخ نقره ای خیره کننده ای از آن بیرون جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. High levels of cadmium, lead and chromium were also found in sediment in the Dogger Bank.
[ترجمه گوگل]سطوح بالایی از کادمیوم، سرب و کروم نیز در رسوبات در Dogger Bank یافت شد
[ترجمه ترگمان]میزان بالای کادمیم، سرب و کروم نیز در رسوب در بانک Dogger یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The chromium and nickel are added to give shine and prevent rusting.
[ترجمه گوگل]کروم و نیکل برای درخشندگی و جلوگیری از زنگ زدگی به آن اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]کروم و نیکل به درخشش و جلوگیری از زنگ زدگی اضافه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's misjudged the weight of the chromium door and crushed her big toe.
[ترجمه گوگل]او وزن درب کرومی را اشتباه ارزیابی کرده و انگشت شست پایش را له کرده است
[ترجمه ترگمان]در مورد وزن در کروم ویل قضاوت کرد و انگشت بزرگش را له کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The chromium, used to prevent pipe corrosion, was released from 1951 until 196 but lingered in groundwater.
[ترجمه گوگل]کروم که برای جلوگیری از خوردگی لوله ها استفاده می شد، از سال 1951 تا 196 آزاد شد اما در آب های زیرزمینی ماندگار شد
[ترجمه ترگمان]کروم که برای جلوگیری از خوردگی لوله مورد استفاده قرار گرفت، از ۱۹۵۱ تا ۱۹۶ آزاد شد اما در آب های زیرزمینی باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Chromium Chromite has been produced from numerous small open pit workings on Unst in Shetland.
[ترجمه گوگل]کروم کرومیت از چندین کارگاه کوچک روباز در Unst در شتلند تولید شده است
[ترجمه ترگمان]کروم با مقدار زیادی از قالب های باز باز در Unst در شتلند تولید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tungsten, molybdenum, chromium and manganese, for instance, are used to harden steel.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، تنگستن، مولیبدن، کروم و منگنز برای سخت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برای مثال Tungsten، مولیبدن، کروم و منگنز برای سفت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He smelled the bitter fragrance of ablated chromium steel.
[ترجمه گوگل]او عطر تلخ فولاد کروم ابله شده را استشمام کرد
[ترجمه ترگمان]بوی تلخ of کرومیوم را استشمام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Everyone seemed to be selling chromium picolinate.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید همه در حال فروش کروم پیکولینات بودند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید همه chromium کرومیوم را می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The metals probably include chromium, manganese, cobalt, vanadium, nickel, tungsten and tantalum.
[ترجمه گوگل]فلزات احتمالاً شامل کروم، منگنز، کبالت، وانادیم، نیکل، تنگستن و تانتالیوم هستند
[ترجمه ترگمان]فلزات احتمالا شامل کروم، منگنز، کبالت، وانادیم، نیکل، tungsten و tantalum هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The third time he took chromium, he felt his thought processes slowing down.
[ترجمه گوگل]بار سوم که کروم مصرف کرد، احساس کرد که روند فکرش کند می شود
[ترجمه ترگمان]سومین بار که او کروم را برداشت، احساس کرد که روند تفکر او کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But, as with chromium picolinate, the stars of various supplements rise and fall in the media faster than Hollywood careers.
[ترجمه گوگل]اما، مانند کروم پیکولینات، ستاره های مکمل های مختلف در رسانه ها سریعتر از حرفه های هالیوود بالا و پایین می شوند
[ترجمه ترگمان]اما همانند with کروم، ستارگان مکمل های مختلفی در رسانه ها بالا و پایین می روند و سریع تر از مشاغل هالیوود در رسانه ها قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Chrome leather: leather which is tanned solely with chromium salts.
[ترجمه گوگل]چرم کروم: چرمی که فقط با نمک های کروم دباغی می شود
[ترجمه ترگمان]چرم Chrome: چرم که فقط با نمک کروم دباغی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کروم (اسم)
chromium

کرومیوم (اسم)
chromium

فلزی سخت وخاکستری رنگ (اسم)
chromium

تخصصی

[شیمی] کروم، کرومیم - فلزی سخت و خاکستری رنگ
[زمین شناسی] کروم الف) یک عنصر فلزی محکم ضد زنگ. نماد: Cr. ب) کانی که در نواحی برخورد بین سنگ فوق بازی و مرمر دیده می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• (cr) chrome a metallic element (chemistry)
chromium is a hard, shiny metallic element, used to make steel alloys and to coat other metals.

پیشنهاد کاربران

کروم. عنصر کروم
مثال:
shining chromium tubes
لوله های کروم براق
کروم: ( اسم ) عنصر کمیاب فلزی با عدد اتمی 24

بپرس